“>
کیفیت زندگی : در این پژوهش منظور مجموعه نمراتی است که افراد در پاسخگویی به پرسشنامه کیفیت زندگی۱WHOQOl)) در چهار مقوله سلامت جسمانی، روانی، اجتماعی، محیط و سلامت کلی دریافت میکنند است.
۱٫ World Health Organization
فصل دوم
مروری بر ادبیات پژوهش
در این فصل ابتدا به ارائه توضیحاتی راجع به کیفیت زندگی، درد مزمن و تاب آوری پرداخته شد. سپس مروری اجمالی بر مطالعات گذشته در زمینه موضوع مورد پژوهش انجام شد. در پایان با جمع بندی مطالب ارائه شده به ضرورت پژوهش مورد نظر اشاره گردید.
۱-۲) کیفیت زندگی:
۱-۱-۲)تاریخچه:
مفهوم کیفیت زندگی به دوران ارسطو، ۳۸۵ سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد، در آن دوران ارسطو « زندگی خوب» یا « خوب انجام دادن کارها» را به معنی شاد بودن در نظر گرفته است، لیکن در عین حال به تفاوت مفهوم شادی در افراد مختلف پرداخته است و ذکر نموده است سلامتی که باعث شادی در یک فرد بیمار می شود با ثروت که فرد فقیری را شاد میکند یکسان نمی باشند و به طور مشخص بیان نموده است که شادی نه تنها برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد بلکه برای یک فرد نیز در شرایط متفاوت معنی یکسانی نخواهد داشت.واژه کیفیت زندگی نخستین بار توسط “پیگو۱“در سال ۱۹۲۰ در کتاب « اقتصاد و رفاه» مورد استفاده قرار گرفت. او در این کتاب در مورد حمایت دولتی از اقشار پائین و تاثیر آن بر زندگی آن ها و سرمایه های ملی به بحث پرداخته بود (شاهنده، ۱۳۸۲). این مطلب تا بعد از جنگ جهانی دوم مسکوت ماند تا اینکه در اثر دو حادثه مهم مورد توجه قرار گرفت . اول آنکه سازمان جهانی بهداشت تعریفی از سلامت منتشر کرد که شامل سلامت جسمی، روانی و اجتماعی بود. این امر منجر به بحث گسترده ای در مورد سلامت و چگونگی اندازه گیری آن شد.
۱٫ Pigou
دومین اتفاق وجود نابرابری های گسترده اجتماعی در جوامع غربی و سایر کشورها به دنبال پیامدهای جنگ جهانی و پیشرفت در زمینه علوم انسانی و علوم تجربی بود که موجب افزایش فعالیت های اجتماعی و در نتیجه ابتکارات سیاسی گردید. به مرور زمان محققین متوجه شدند که کیفیت زندگی میتواند یکی از پیامدهای پر اهمیت در ارزیابی های سلامت باشد، چنانچه تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت نیز بر این نکته تأکید دارد.
در سال ۱۹۸۵ در شمال غرب انگلستان برای اولین بار تحقیقات کیفیت زندگی انجام شد. محور اصلی این مطالعات محدود به بیماری های روانی مزمن بود و از آن به عنوان شاخصی در جهت ارزیابی سلامت روانی استفاده می شد. امروزه از این مفهوم در اندازه گیری کارایی درمان ها، داروها، جراحی ها و بررسی شاخص های سلامت استفاده میگردد.
تا دهه ۱۹۵۰ اصطلاح کیفیت زندگی در مباحث اقتصادی و اجتماعی مورد استفاده قرار می گرفت و در آن زمان این واژه بیشتر یک مفهوم اقتصادی بود تا روانشناختی( شاهنده، ۱۳۸۲)
پس از ارائه هرم نیازها توسط آبراهام مزلو۱(۱۹۵۴)که سلسله مراتبی از نیازها را ارائه داده بود، توجه از نیازهای صرفا مادی و اقتصادی به نیازهای شناختی که در سلسله مراتب هرمی نیازها در سطوح بالاتری قرار داشت معطوف شد و روانشناسان معتقد شدند که احساس رضایت و برداشت شخصی فرد از رفاه مادی عامل اصلی برای رسیدن به یک کیفیت زندگی خوب میباشد. در حال حاضر مفهوم کیفیت زندگی توجه به معنویات و احساسات فردی و تمام سطوح نیازها از نیازهای فیزیولوژیک تا نیاز به خود شکوفایی را در بر میگیرد (نظری ، ۱۳۸۰)
۱٫ Maslow
اگرنس۱ در سال ۱۹۸۸ به طورقوی تحت تاثیر هرم نیازهای مازلو قرار گرفته بود و برای نیل به کیفیت زندگی رضایت بخش برآورده شدن نیازهای زیر را لازم میدانست:
-
- نیازهای حیاتی
-
- نیاز برای داشتن ارتباطات و تعاملات نزدیک و مناسب
-
- نیاز برای اشتغال هدف دار
- نیاز برای تغییر
همه انسان ها به دنبال کسب شادمانی هستند. شاید بتوان تمام فعالیت ها و تلاش های بشر را حرکت به سوی دو هدف کلی دانست. این دو هدف عبارتند از: گریز از درد و رنج و جستجوی شادی.
بهترین راه اندازه گیری کیفیت زندگی افراد بررسی جنبه هایی از نیاز انسان هاست که باعث خوشبختی و شادی آن ها شوند( غلامی مایانی، ۱۳۸۴).
علاقه مندی به بررسی کیفیت زندگی در حیطه مراقبت های بهداشتی و پزشکی از آنجا آغاز شد که با شروع قرن بیستم در اکثر کشورها به خصوص در کشورهای صنعتی همزمان با اقدامات پیشگیری و درمان برای بیماری ها، تغییرات زیادی در مراقبت های بهداشتی برای بهبود وضعیت سلامتی و بهداشت صورت گرفت. این تغییرات باعث افزاش متوسط طول عمر مردم شد. در آمریکا نیز تلاش برای بررسی کیفیت زندگی از سال ۱۹۶۰ شروع شد که شامل بررسی عوامل مختلف اجتماعی و محیطی از قبیل آموزش و پرورش، پیشرفت اقتصادی، تندرستی و رفاه و غیره بود(پیغمبر دوست، ۱۳۸۶).
۱٫ Aggerneas
امروزه انجمن های تحقیقاتی، سازمان بهداشت جهانی و دیگران از مفهوم کیفیت زندگی به عنوان یک شاخصی برای ارزیابی موفقیت برنامه های بهداشتی- رفاهی و اندازه گیری وضعیت سلامت، سودمندی درمان و توصیف نتایج کلی تشخیص و درمان استفاده میکنند ( تاچر، هاپودوآندرسون۱، ۲۰۰۲)
اندازه گیری و بررسی کیفیت زندگی بیماران به عنوان یک برآیند مورد انتظار مهم در کنار سایر شاخص ها، در تحقیقات بالینی ارزشمند شناخته شده است (پیغمبر دوست، ۱۳۸۶)
سازمان یونسکو از دیگر سازمان هایی است که توجه عمیقی بر روی کیفیت زندگی معطوف نمودهسازمان از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰، مقوله کیفیت زندگی را در پنج قاره دنیا و کشورهای مختلف بررسی کردهاست و روند توسعه کیفیت زندگی را در سال ۲۰۰۵ طی ۳۴ صفحه به شکل آماری، تحت عنوان کیفیت زندگی ارائه نموده است (قدیری، نیلوفر ۱۳۸۶).
۲-۱-۲) تعریف کیفیت زندگی:
کیفیت زندگی مفهومی است با ماهیت انتزاعی و ابعاد گوناگون و دستیابی به یک تعریف جامع و کلی دشوار و نا ممکن است ولی بر اساس کاربرد های آن توسط مراجع و افراد مختلف می توان از آن تعاریفی عملیاتی ارائه نمود. این واژه مفهومی چند بعدی و چند وجهی دارد.
۱٫ Thacher, Hopwood, Anderson
در حال حاضر بیش از یک صد تعریف از کیفیت زندگی در متون علمی وجود دارد ولی به طور کلی به وسیله حیطه هایی که در برگیرنده کیفیت زندگی است تعبیر می شود، حیطه هایی مانند سلامت روحی، اعتماد به نفس، شادمانی، سلامتی جسمی و رضایت از زندگی و غیره (نظر زاده،۸۸).
کیفیت زندگی یک فرایند منطقی و مفهومی استوار بر پایه فرهنگ و خلاصه ای از ارزش ها و عقاید، سمبل ها، تجارب شکل گرفته آن فرهنگ آن فرهنگ است و راهی برای شناخت و فهم شرایط و تجارب انسان در زندگی فراهم میکند. لذا شناخت کیفیت زندگی عاملی مهم در راستای راهنمایی، حفظ و پیشبرد سلامت و تندرستی در جوامع و فرهنگ های مختلف میباشد (رحیمی، ۱۳۸۵)
گوتی و همکارانش معتقد هستند مفهوم کیفیت زندگی وضعیت بهتر زیستن است که مشتمل بر دو بخش میباشد:
الف- توانایی اجرای فعالیت های روزمره که همان بهزیستی جسمی،روانی و اجتماعی است.
ب- رضایت فرد از سطح عملکرد خود (رسولی، ۱۳۸۲)
“