اثرات خود کارآمدی بر کارکردهای روان شناختی
الف) اثر خودکارآمدی بر سطح انگیزش: خودکارآمدی درک شده نقش تعیین کننده ای بر خود انگیزشی(Self- Motivation) افراد دارد. زیرا باور خودکارآمدی بر گزینش اهداف چالش آور، میزان تلاش و کوشش در انجام وظایف، میزان استقامت و پشتکاردر رویارویی با مشکلات و میزان تحمل فشارها اثر میگذارد. (لاک لاتهام ۱۹۹۰ وباندورا،۲۰۰۰ به نقل از عبداللهی و نوه ابراهیم ،۱۳۸۵)
باور خودکارآمدی از طریق این تعیین کننده ها بر رفتار انسان نقش اساسی را ایفا میکند. برخی تعیین کننده ها به شرح زیر است:
۱) انتخاب اهداف: خود کارآمدی به عنوان یک عامل تعیین کننده مهم درانتخاب اهداف پرچالش و فعالیتهای دشوار فردی عمل میکند. یک فرد معمولاً اهدافی را انتخاب میکند که در کسب موفقیت آمیز آن ها، سطح معینی از توانایی را داشته باشد. براین اساس، افراد از فعالیتهای که توانایی انجام آن ها را ندارند، اجتناب میکنند، این اجتناب به نوبه خود میتواند برای افراد در انجام فعالیت های چالش برانگیز و میزان تقویت مثبت بازخوردهای حاصل از آن محدودیت ایجاد کند. افرادی که به کارآمدی خود باور دارند، اهداف چالش انگیز را انتخاب میکنند و از تجارب تهدید آمیز اجتناب میکنند و افراد با کار آمدی پایین از رویارویی با تکالیف، وظایف و اهداف مشکل پرهیز میکنند. افراد خود کار آمد بر اساس اهداف انتخابی، خود را موظف به تعیین معیارهای عملکرد کرده و پس از آن به مشاهده و قضاوت درباره نتایج عملکرد خود می پردازند و درصورت مشاهده نا همخوانی بین سطوح واقعی و مطلوب عملکرد، آنان احساس نارضایتی کرده و این محرکی برای تعیین و اصلاح عمل در آن ها است. افراد از طریق انتخابها بر جریان زندگی شخصی و شغلی خود اثر میگذارند. آنان از موقعیتها، فعالیتها و به طور کلی انتخابهایی که باور دارند بیش از حد توان آن ها است، اجتناب میکنند و آن دسته از فعالیتهایی را انتخاب می کنندکه باور دارند میتوانند از عهده آنان برآیند. افراد دارای احساس خودکارآمدی بالا، موقعیتها و اهدافی را انتخاب میکنند که ممکن است، ولی خارج از توان آنان نیست. باورهای خودکارآمدی در انتخاب های افراد همچون انتخاب رشته، حرفه، کلاس های پیشرفته تأثیر دارد و نقش مهمی در آینده شغلی و شخصی دارد.(عبداللهی و نوه ابراهیم ،۱۳۸۵)
باندورا (۱۹۹۷) بیان میکند که این بررسی بیشتر بر فرایند فعال خودکارآمدی که افراد از این طریق قادرند محیط مناسب را ایجاد نموده و روزانه بر تمام امور کنترل داشته باشند توجه می کند .افراد بخشی از محصولات محیط خود میباشند از این رو باورهای خودکارآمدی شخصی میتواند مراحل زندگی را از طریق تاثیرات انواع فعالیتها و محیط های انتخابی شکل دهد . افراد از موقعیتها و فعالیتهایی که باعث افزایش توانایی خود می شود پیشگیری و اجتناب میکنند اما نسبت به فعالیتهای چالش دار معتهد هستند و توانایی خود را در این خصوص مورد ارزیابی قرار میدهد و عواملی چون اختلافات سازگاری ، علاقه و شبکه های ارتباطی اجتماعی را جهت تعیین مراحل زندگی از این طریق ایجاد میکنند .(به نقل از تقدیری،۱۳۸۶)
۲) کسب نتایج یا پیامدهای مورد انتظار: خودکارآمدی، همچنین نقش مؤثری در پیامدهای بالقوه مشوقها و بازدارنده های مورد انتظار دارد. پیامدهای قابل پیشبینی، عمدتاًً به باورهای افراد در توانایی انجام فعالیتها در موقعیتهای مختلف وابسته است. افراد دارای کارآمدی بالا انتظار پیامدهای مطلوب از طریق عملکرد خوب را دارند ولی افراد دارای کارآمدی پایین، انتظار عملکرد ضعیفی را از خود دارند و در نهایت نتایج منفی یا ضعیفی را به دست می آورند.
باندورا (۱۹۹۷) اظهار میکند که فعالیتهای بی شماری وجود دارد که اگر به خوبی انجام شوند، پیامدهای مطلوبی به دنبال دارند، ولی آن فعالیتها توسط افرادی که به تواناییهای خود در انجام موفقیت آمیز شک میکنند، پیگیری نمی شوند. بالعکس افراد با کارآمدی بالا، انتظار دارند با تلاشهای خود موفقیتهایی کسب کنند و با وجود پیامدهای منفی به آسانی منصرف نمی شوند. بنابرین، نظریه خود کارآمدی بیان میکند که باور فرد به تواناییهای خود، رفتارهای موردنیاز برای کسب نتایج مثبت مورد انتظار را ایجاد میکند و موجب می شود که فرد برای بهکارگیری رفتار خود تلاشهای مضاعفی انجام دهد(عبداللهی ونوه ابراهیم ،۱۳۸۵)
۳) اجرای اهداف: کارآمدی درک شده نه تنها در انتخاب اهداف بلکه بر اجرای آن ها نیز اثر میگذارد. انجام یک تصمیم به هیچ وجه به افراد اطمینان نمی دهد که رفتارهای موردنیاز را به طور موفقیت آمیز انجام دهند و در مواجهه با مشکلات، استقامت و پایداری داشته باشند. یک تصمیم گیری روانی به یک عمل روانی مشتق شده از باور کارآمدی بالا، نیاز دارد. شخص باید یک خود کرداری (عملکردی) را به یک خود عزمی اضافه کند، و گرنه، تصمیم گیرنده اندیشه و تفکر را به کار نگرفته است. باور به کارآمدی شخصی همچنین به رفتار انسان شکل میدهد که آیا از فرصتها استفاده میکند و یا از حضور آنان در شرایط مختلف زندگی جلوگیری بعمل می آورد و وجود موانع و مشکلات را دشوارتر میسازد. افراد با خودکارآمدی بالا بر فرصتهای ارتقاء شغلی و غلبه بر موانع متمرکز میشوند، با ابتکار و پشتکار عنان کنترل بر محیط و محدودیتها را به دست می گیرند. افرادی که دچار خودشکی میشوند، بر موانع و محدودیتها کنترل کمی دارند و یا اصلاً کنترل ندارند و به آسانی تلاشهای خود را بیهوده می شمارند. آنان از فرصتهای محیطی کم استفاده میکنند.
۴) میزان تلاش: خودکارآمدی درک شده بر میزان تلاش برای انجام یک وظیفه اثر میگذارد. افرادی که به کارآمدی خود باور دارند برای غلبه بر موانع و مشکلات تلاشهای مضاعفی میکنند. در مقابل افرادی که به شایستگیهای خود شک میکنند و یا باور کارآمدی ضعیفی دارند، هنگام رویارویی با مشکلات، موانع و شکستها تلاش کمی میکنند و یا منصرف میشوند و یا اینکه راهحلهای پایین تر از حد معمول ارائه میدهند و این افراد علت شکست را به ناتوانی خویش نسبت میدهند. در آن موقع توجه آنان به جای حل مسئله، متمرکز بر فقدان شایستگی خود است. ولی افراد با کارآمدی بالا علت شکست را تلاش و کوشش کم میدانند.
۵) میزان استقامت و پشتکار: خودکارآمدی درک شده در میزان استقامت، جدیت و پشتکار فرد در نیل به اهداف مورد انتظار در برخورد با موانع، اثر میگذارد. افراد کارآمد در مواجهه با رویدادهای دشوار، استقامت و پشتکار زیادی به خرج میدهند و از منابع مختلف فردی و محیطی بازخوردهای مثبت می گیرند که آن بازخوردها به نوبه خود به عنوان تقویت کننده یا قدرت دهنده به خودکارآمدی عمل میکنند. برعکس، افراد با خودکارآمدی پایین، و یا افرادی که در کسب نتایج مورد انتظار تلاش نمی کنند، بازخوردهایی که نشانگر عدم توانمندی آنان در انجام وظایف است، دریافت میکنند.