خطای شغلی
2-7-1- تعریف
خطایی که در هنگام انجام حرفه معین به وجود میآید که غالباً از روش فنی متعارف مطابق اصول مسلم آن شغل است.
خطای شغلی درجه بندی دارد به این شرح:
الف- خطای عادی: در این خطا ارتباطی با اصول فنی آن شغل ندارد. مانند مستی پزشک در حین معالجه.
ب- خطای شغلی: که بنابر تعریف فوق در هنگام انجام حرفه مرتکب آن میشود و با اصول فنی آن حرفه مرتبط و متصل میباشد. مانند آنکه پزشک در تشخیص بیماری دچار اشتباه شود.
2-7-2- خطا در قانون مجازات اسلامی
تبصره 3 ماده295 ق.م.ا. بیان میداشت: «هرگاه اثر بیاحتیاطی یا بیمبالاتی یا عدم مهارت یا عدم رعایت مقررات مربوطه قتل یا ضرب یا جرح واقع شود و به نحوی که اگر آن مقررات رعایت میشد حادثهای اتفاق نمیافتاد، قتل و ضرب و جرح در حکم شبه عمد خواهد بود.» یعنی مصادیق خطا را به این شرح ذکر کرده بود:
الف- بی احتیاطی
ب- بی مبالاتی
ج- عدم مهارت
د- عدم رعایت نظامات دولتی
اکنون ماده 616 ق.م.ا. با بیانی شبیه به تبصره 3 ماده 295 ق.م.ا. مصوب 1375بیان میدارد:«در صورتی که قتل غیر عمد بهواسطهی بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا اقدام به امری که مرتکب در آن مهارت نداشته است،یا به سبب عدم رعایت نظامات واقع شود، مسبب به حبس از یک تا سه سال و نیز به پرداخت دیه درصورت مطالبه از ناحیه اولیای دم محکوم خواهدشد؛ مگر اینکه خطای محض باشد.
تقسیم بندی خطاها که به صورت سبک و سنگین گفته میشود. باید گفت که تقصیر به هر درجهای که باشد ایجاد مسئولیت میکند و اگر چه در بند 2 ماده 4ق. م. م نظریه درجه بندی خطا را تلویحاً پذیرفته ولی هرگاه غفلتی که قابل اغماض است دادگاه میتواند میزان خسارت را تخفیف دهد. درمورد خطای پزشک و اینکه باید عمل مستند به خطای پزشک باشد وظیفه مدعی است که باید خطا را ثابت کند. اکنون ماده 292ق.م.ا. مصوب1392 در این زمینه بیان میدارد:«جنایت در موارد زیر خطای محض محسوب میشود: الف- در حال خواب و بییهوشی و مانند آنها واقع شود. ب- به وسیله صغیر و مجنون ارتکاب یابد». در همین راستا ماده 295 ق.م.ا.در مورد مصداق دوم از مصادیق خطا یعنی “بی مبالاتی” بیان مطلب می کند:«هرگاه کسی فعلی که انجام آن را به عهده گرفته یا وظیفهی خاصی را که قانون بر عهدهی وی گذاشته است ترک کند و به سبب آن، جنایتی واقع شود، چنانچه توانایی انجام آن را داشته باشد جنایت حاصله به او مستند میشود و حسبمورد عمدی یا شبه عمدی و یا خطای محض است، مانند این که مادر یا دایهای که شیر دادن را به عهده گرفته است کودک را شیر ندهد یا پزشک وظیفه خود را ترک کند . همچنین ماده 505 قانون مذکور در مورد مصداق اول از خطا یعنی “بی احتیاطی” چنین بیان میدارد: هرگاه هنگام رانندگی به سبب حوادثی مانند واژگون شدن خودرو و یا برخورد آن با موانع، سرنشینان خودرو مصدوم یا تلف شوند،در صورتی که سبب حادثه، علل قهری همچون زلزله و سیل نبوده و مستند به راننده باشد راننده ضامن دیه است …»
2-8- برائت
تعریف برائت: خالی بودن ذمه شخصی معین از تعهد را گویند خواه اساساً ذمهی شخص در مقابل شخص معین دیگر از اول مشغول شود یا فارغ الزمه شود. در مادهی 289 ق. م. ا ابراء را چنین تعریف میکند. ابراء عبارت است از اینکه دائن از حق خود به اختیار صرف نظر کند. ابراء عملی حقوقی تبعی است و لذا اگر بعد از سقوط دین یا پیش از تحقق دین واقع شود بدون موضوع و بی اثر است. همان طور که قبلاً گفته شد نظر مشهور فقهای امامیه اجازهی بیمار اجازهی معالجه است نه اتلاف و اجازه تنها رافع مسئولیت کیفری است.
هر نوع عمل جراحی یا طبی مشروع باید با رضایت بیمار باشد و برای رفع مسئولیت مدنی باید برائت از بیمار گرفته شود.
شرط برائت یعنی معاف شدن از ضمان ناشی از احتمال خطر باعث میشود تا پزشک از اثبات احتیاط به وسیلهی خود او و انتساب خطر به عامل خارجی معاف گردد.
با وجود چنین شرطی بیمار یا بازماندگان باید تقصیر پزشک را مطابق قواعد عمومی ثابت کنند.
زیرا کاربرد برائت اخذ شده صرفاً در حالت عدم تقصییر پزشک است. همچنانکه ماده 495 ق.م.ا. مصوب 1392 بیان میدارد: برائت در صورتی مؤثر است که پزشک در اعمال خود مرتکب تقصییر عمدی یا در حکم آن نشده باشد و هیچ شرطی برای پزشک این مصونیت را ایجاد نمیکند که مسئول تقصیرهای آشکار خود نباشد.