ارث فرزندخوانده
به موجب ماده ۸۶۱ ق.م، موجبات ارث، نسب و سبب میباشد و کسانی با هم قرابت نسبی دارند که با هم رابطه خونی مشروع داشته باشند و چون فرزندخوانده رابطه نسبی و خونی با پدرخوانده و مادرخوانده ندارد، طبق حکم صریح مذکور در ماده۲ قانون حمایت از کودکان بیسرپرست، فرزندخوانده از زوجین و زوجین از فرزندخوانده ارث نخواهند برد؛ ولی همانگونه که میدانیم، پدر و مادر سرپرست برای حفظ و نگهداری کودک بیسرپرست، او را تحت حمایت خود گرفتهاند و هدفشان این است که اموال خود را برای این کودک به نوعی ارث بگذارند. راه حلی که در اینجا به نظر میرسد، در ابتدا وصیت میباشد؛ یعنی اموالی را برای این کودک وصیت کنند که آن هم تا یک سوم میباشد.
راه حل بعدی این است که در زمان حیات، پدرخوانده و مادر خوانده اموالی را به کودک ببخشند. چنانچه در ماده ۵ قانون حمایت از کودکان بیسرپرست مقرر شده است که: دادگاه در صورتی حکم سرپرستی صادر خواهد نمود که درخواستکنندگان سرپرستی، به کیفیت اطمینانبخشی در صورت فوت خود، هزینه تربیت و نگاهداری و تحصیل طفل را تا رسیدن به سن بلوغ تأمین نمایند.
یکی از وسائل تأمین منافع مادی و معنوی کودک، انتقال اموال یا املاکی در قالب صلح یا عقود دیگر به نام طفل است؛ منتها این نگرانی برای زوجین پیش میآیدکه اگر فرزندخوانده در زمان حیات آنها فوت شود، اموال و املاک انتقالی به ورثه متوفی و خانواده اصلی و واقعی وی یا دولت تعلق گیرد و هدف مورد نظر سرپرستها تأمین نشود و اموال از ملکیت مالکین اولیه بدون علت وارد ملکیت غیر شود. به همین جهت در تبصره ماده ۵ چنین مقرر داشته است:
هرگاه وجوه یا اموالی از طرف زوجین سرپرست به طفل تحت سرپرستی صلح شده باشد، در صورت فوت طفل، وجوه و اموال مذکور از طرف دولت به زوجین سرپرست تملیک خواهد شد.
در واقع قانونگذار فرض کرده است که هر گونه بخشش به طفل با این شرط ضمنی همراه است که موضوع تملیک، برای استفاده شخص او داده میشود و درصورت فوت وی، عقد منفسخ میگردد (موسوی بجنوردی 1393: 15).
نسب و سبب موجب ارث میشوند: موجبات نسبی سه طبقه اند:اول: پدر و مادر و فرزندان؛ اگر چه پایین بروند. و دوم: اجداد و جده ها؛ اگر چه بالا بروند و برادرها و خواهرها و اولاد آنها؛ اگر چه پایین بروند. سوم: عموها و عمه ها و دایی ها و خاله ها؛ اگر چه بالا بروند و اولاد آنها؛ اگر چه پایین بروند؛ به شرط آن که این عناوین عرفاً بر آ نها موجبات سببی صدق کند.( خمینی 1385، 234).
موجبات سببی بر دو قسم است: زوجیت، ولاء. ولاء بر سه قسم است:
ولاء عتق، ولاء ضمان جریره، ولاء امامت (شهید اول 1373 ،95 :2). همان طور که در آیات و روایات بررسی خواهد شد فرزندخواندگی از موجبات ارث نمیباشد یعنی نه کودک از پدر و مادر سرپرست و نه آنها از کودک ارث خواهند برد. ولی همانگونه که میدانیم پدر و مادر سرپرست برای حفظ و نگهداری کودک بی سرپرست او را تحت حمایت خود گرفته اند و هدفشان این است که اموال خود را برای این کودک به نوعی ارث بگذارند. راه حلی که قانون به آن تصریح دارد، وصیت میباشد یعنی می توانند تا یک سوم اموالشان را برای این کودک وصیت کنند.در مسأله ارث در شریعت مقدس اسلام بر اساس عناوینی که در قرآن مجید با ذکر مشخصات وارث و مورث مشخص شده است، وارث میبایست دارای یکی از مشخصه هایی که در فقه اسلامیو قرآن و سنّت اعلام شده است، باشد تا بتواند از مورث ارث ببرد. مسأله فرزندخواندگی یا به تعبیر دیگر، سرپرستی از این کودکان نمیتواند بر هیچ یک از عناوین سببی و نسبی منطبق شود و این کودکان در زمره وارثین محسوب شوند مگر اینکه انسان در زمان حیات خود مقداری از ترکه خود را برای فرزندخوانده وصیت کند. این وصیت نیز نمیبایست بیش از ثلث اموال باشد
چون وصیت تا ثلث نافذ است و در مورد مازاد بر ثلث، مابقی ورثه باید قبول کنند.براساس ماده 2 قانون مذکور و به استناد ماده 861 قانون مدنی، فرزندخواندگی از موجبات ارث نیست. یعنی نه فرزندخوانده از پدر و مادرخواندهاش و نه آنان از فرزندخوانده ارث میبرند. به بیان قانون: «این سرپرستی به منظور تامین منافع مادی و معنوی طفل برقرار میگردد ولی در هر حال از موجبات ارث نخواهد بود.» لکن به خاطر جلوگیری از بروز مشکلاتی برای کودک و جبران خلأ مذکور در آینده در ماده 5 قانون آمده که یکی از شرایط صدور حکم سرپرستی تامین هزینه نگهداری و تربیت و تحصیل طفل تا سن بلوغ و تا زمان فوت سرپرست است. همچنین طبق تبصره ذیل ماده 5 مذکور: «هرگاه وجوه یا اموالی از طرف زوجین سرپرست به طفل تحت سرپرستی، صلح شده باشد در صورت فوت طفل وجوه و اموال مذکور از طرف دولت به زوجین سرپرست تملیک خواهد شد.» (محلاتی 1386، 39).