گری (۱۹۸۸) با بسط الگوی فرهنگ وارزشهای اجتماعی مطرح شده توسط هافستده برای خرده فرهنگ حسابداری چهار ارزش تعریف کرد. از دیدگاه او چهار ارزش حسابداری عبارتند از: حرفه گرایی در مقابل کنترل دولتی- یکنواختی در مقابل انعطاف پذیری- محافظه کاری در مقابل خوش بینی- پنهان کاری در مقابل آشکار سازی. به اعتقادگری هر چه رتبه کشورها در اجتناب از عدم اطمینان وفاصله قدرت بالا و در فردگرایی ومردگرایی پایین باشد به احتمال زیاد رتبه آن ها در محافظه کاری بالا و برعکس حالات فوق رتبه آن ها در پنهان کاری بالا خواهد بود (همان منبع،۴۹)۶.
سالتر و نیسواندر (۱۹۹۵) با بهره گرفتن از نمرات افشایی که با ویشی[۵] (۱۹۹۱) برای ۱۰۰۰ شرکت سرآمد جهان جدول بندی کردهاست دریافتند که سطح افشا در گزارشهای سالانه با پنهان کاری فرهنگی، رابطه منفی وبا وابستگی مالی از بازار سرمایه رابطه مثبت دارد ( عبدلی و رویایی ، ۱۳۸۸ ،۵۰)۲.
سولومون و همکاران (۲۰۰۲) چارچوب تاریخی وسنتی حاکمیت شرکتی ونقش فرهنگ کنفوسیوسی را براهمیت خانواده وروابط انسانی کره جنوبی مورد بررسی قرار دادند. آن ها یافتند که طبق فرهنگ حاکم بر کره که کنفوسیوسی است ساختار روابط سلسله مراتبی است واین فرهنگ تأثیر زیادی بر تجارت واقتصاد آن ها گذاشته است. طبق این فرهنگ سه ارزش مورد تأکید واحترام مردم کره جنوبی است: تعهد، ارشدیت، وفروتنی بر ارزشهای حسابداری پرداختند(۱۹۹۵) به عقیده آن دو فرهنگ جامعه ایران ونیز ارزش های حسابداری آن دچار تغییرات اساسی شده است. آن دو نتیجه گرفتند که نظریه گری در ایران مورد تأیید قرار گرفته است( همان منبع،۵۰)۳.
حمید، کریج وکلارک(۱۹۹۳) طی تحقیقی به این نتیجه رسیدند که در کشورهای اسلامی فعالیت های اجتماعی- اخلاقی در مقایسه با حداکثر کردن سود در اولویت است. در این کشورها برخی ازمعاملات مثل سفته بازی مجاز نیست. به علاوه شرکت ها در کشورهای اسلامی ممکن است اطلاعات مالی را به دلیل تکیه بر «اعتماد» و «تعهد» کمتر افشا کنند( همان منبع،۵۱)۴.
ارچمونت وارچمونت(۲۰۰۳) در تحقیقی در ارتباط با افشاگری مالی تأثیر مذهب بر افشای مالی مذاهب اسلامی، کاتولیک، پروتستان، یهودی و بودایی را در مدل خود مورد استفاده قرار دادند ونتیجه گرفتند که ضرایب مربوط به مذاهب کاتولیک وپروتستان و بودایی در ارتباط با افشاگری مالی با اهمیت نمی باشد اما ضریب مربوط به مذ هب یهودیت به طور با اهمیتی منفی وضریب مربوط به مذهب اسلام به طور با اهمیتی مثبت بود. به عبارت دیگر مذهب باعث می شود افراد اطلاعات را به نحو بهتری در اختیار یکدیگر قرار داده تا مشکل عدم تقارن اطلاعات تا حدود زیادی بهبود یابد( همان منبع،۴۹)۵.
جنسون ودراک (۲۰۰۴) ابعاد فرهنگ را از دیدگاه هافستید مورد بررسی قرار دادند. آن ها بیان کردند که فردگرایی وجمع گرایی زمانی خود را در جامعه نشان میدهند که فرهنگ های آن جامعه بر روی منافع شخصی یا گروهی تأکید داشته باشد. به عبارت دیگر پذیرش فردگرایی یا جمع گرایی به فرهنگ ملی هر جامعه واجتماع بستگی دارد.
آن ها دریافتند که فرهنگ های جمع گرا قرارداد بر مبنای رفتار مطلوب تر از قرارداد بر مبنای نتیجه است ( عبدلی و رویایی ، ۱۳۸۸،۵۲ )۱.
در تحقیق دیگر که توسط پوتنوم (۲۰۰۰) انجام شد شخصی که در فرهنگ های فردگرا توجه به منافع شخصی در اولویت قراردارد. در این فرهنگها معمولاً کارگران از کارفرمایان خود به صورت جداگانه و در جهت بهبود منافع شخصی خود تلاش میکنند. همچنین تصمیمات کارفرمایان بر اساس فرضیات حساب شده بوده و کارفرمایان کمترین توجه به تعهدات اخلاقی وعاطفی را در برابر عاملان خود دارا میباشند و در مقابل کارگران کمترین تعهدات اخلاقی را به کارفرمایان خود داشته وسعی میکنند در صورت یافتن فرصت کار را به نحو مطلوب انجام ندهند( همان منبع،۵۲)۲.
هافستد، واندیوسن، مولر وچارلز(۲۰۰۲) ادعا میکنند که مدیران برخی از کشورهای شرقی بر اساس منافع شخصی عمل میکنند. در این کشورها کارفرمایان ورؤسا نسبت به واژه هایی چون صداقت بی اعتنا هستند و در این فرهنگ ها حساسیت نسبت به ریسک نسبتاً بالا است( همان منبع، ۵۲)۳.
هاریسون (۲۰۰۸) طی تحقیقی به بررسی ارتباط حاکمیت شرکتی و فرهنگ ملی پرداخته است. تحقیق ایشان نشان داد که موضوع حاکمیت شرکتی در بین شرکتهای مختلف که فرهنگهای متفاوت دارند دارای ساختار متفاوت است او در تحقیق خود به کمک تئوری نمایندگی و تئوری سازمان اندازه و ساختار رهبری و مدیریت شرکتها ی چند ملیتی را در کشورهای صنعتی مورد بررسی قرار دادهاند تحقیق آن ها بر روی ۳۹۹ شرکت از ۱۵ کشور صنعتی بود .موضوع فرهنگ به کمک مدل هافستده اندازه گیری شده بود .تفاوتهای سیستمهای اقتصادی و سیاسی و حقوقی دلیل تفاوتهای حاکمیت شرکتی در کشورهای مختلف اعلام شد( همان منبع،۵۳)۴.
چکرابارتی (۲۰۰۹)طی تحقیقی به بررسی تاثیر فرهنگ ملی و فرهنگ سازمانی بر موضوع مالکیت در شرکتهای بزرگ پرداخته است .در این تحقیق دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته اند. نتیجه تحقیق مؤثر بودن فرهنگ ملی بر موضوع مالکیت با حذف فرهنگ سازمانی است و بالعکس( همان منبع،۵۴)۵.
چان و لین و لان مو (۲۰۰۳) طی تحقیقی به بررسی تجربی تاثیر فرهنگ بر اشتباهات حسابداری کشف شده توسط حسابرسان پرداختهاند .جامعه آماری آن ها ۸۰ شرکت خارجی فعال در کشور چین بوده است.آن ها برای فرهنگ مؤلفه های فاصله قدرت و فردگرایی را مورد بررسی قرار دادهاند.
آن ها دریافتند که این دو مؤلفه ارتباط با اهمیتی با میزان اشتباهات حسابداری کشف شده در شرکتها دارد بعلاوه دریافتند که در شرکتهایی که فردگرایی بالا است و فاصله قدرت زیاد است ،تمرکز قدرت در دست چند نفر خاص است و گردش مدیران در سطوح بالا زیاد است و مدیران به دفعات تعدیل گرها را نقض کردهاند( عبدلی و رویایی ، ۱۳۸۸،۵۳)۱.
کاستر و ماسی و رایت (۲۰۰۰) در تحقیق خود به بررسی ماهیت ،ویزگیها و علل رخداد اشتباهات حسابداری پرداختهاند آن ها در بررسی تحلیلی خود به این موضوع اشاره کردهاند که حسابرسان بیشتر بر کشف اشتباهات با اهمیت تأکید داند و همچنین تمام و صد در صد رویدادها و معاملات بررسی نمی شوند لذا امکان عدم کشف اشتباهات وجود دارد و اشتباهات با مقادیر کم و ناچیز بدون کشف و بدون توجه باقی می ماند ( همان منبع،۵۴)۲.
آکیتو و برکس و جانسون (۲۰۰۹) در تحقیق خود به بررسی اشتباهات و اصلاح آن ها و تاثیر آن بر قضاوت برای اتخاذ تصمیمات با اهمیت پداخته اند آن ها تحقیق خود را در ۲۵۰ شرکت امریکایی انجام داده ا ند موضوع مورد بررسی آن ها بررسی عوامل مؤثر بر اهمیت اشاره شده در استاندارد حسابداری ۹۹ درباره اجاره های عملیاتی میباشد آن ها دریافتند که اصلاحات اشتباهات قبلی عاملی مؤثر و با اهمیت هستند ( همان منبع،۵۴)۳.