الزام به کار کردن تحت فشار ،اضطراب و افسردگی مرتبط است.همچنین حجم کم کاری از لحاظ کمی نیز به عنوان عاملی استرس زا در نظر گرفته شده است ،بگوئنه ای که عدم وجود چالش ناشی از کارهای روتین و تکراری منجر به اضطراب ،افسردگی و عدم رضایت شغلی میگردد.حجم کاری کم و یا حجم کاری زیاد ممکناست ناشی از جریان نامنظم کاری باشد که تحت کنترل کارگر نیست،نظیر نیازهای بازار و درخواستهای فصلی ،حجم کاری کم و حجم کاری زیاد کیفی نیز میتوانند منابع مؤثری برای فشار روانی بوده و با عکس العمل های مؤثر افراد نسبت به مشاغلشان مرتبط میباشند.حجم کاری کیفی زمانی اتفاق می افتدکه افراد معتقد باشند،آن ها دارای مهارتها و یا ظرفیتهای لازم برای انجام رضایت بخش وظایف شغلی شان نبوده و این امر با سطوح پایین عزت نفس نیز مرتبط باشد.حجم کاری کم از لحاظ کیفی نیز میتواند به اندازه حجم کاری و یا تو سعه کامل تواناییهای بالقوه داده نشود، این امر منجر به عدم رضایت شغلی، انگیزه پایین و جابجایی بالای کارکنان می شود. تکنولوژی جدید و افزایش اتوماسیون در صنعت نیز میتواند منجر به ساذه شدن کار و مشاغلی تکراری گردد که اینگونه مشاغل از لحاظ حجم کاری ،استرس زا میباشند.اگرچه کارهایی که نیازمند تلاش و جنب و جوش زیادی هستند، استرس زا می بتشند، کارهای خسته کننده، تکراری و یکنواخت نیز میتوانند برای سلامت فیزیکی و روحی ،بسیار مضر باشند.فقدانانگیزه ،استفاده نکردن از مهارتها ،خستگی و بی حوصلگی ،ویژگی بسیاری از مشاغل کارگران یقه آبی بوده و ممکن است بسیار خطرناک باشند (جمال[۳۵]، ۲۰۰۴).
ساعات کاری: تعداد ساعاتی که فرد مشغول به کار است نیز میتوانند استرس زا باشند.مطالعات متعدد صورت گرفته نشان میدهند که رابطه مهمی میان ساعاتکلی کار و شاخصه های مختلف بهداشتی و سلامتی وجود دارد.تجزیه و تحلیلی های که اخیراً انجام گرفت رابطه جزئی (کوچک)، اما از لحاظ آماری بسیار مهم را بین ساعات کاری و سلامت فرد(هم سلامت فیزیولوژیکی و هم سلامت روانی) نشان داده است (بهزادی،۱۳۸۴)، پارک[۳۶] (۱۹۹۷) بیان می دارند که ممکن است رابطه ای غیر خطی میان ساعات کاری و نشانه های بیماری مرتبط با استرس وجود داشته باشد،بهگونهای که افرادی که بیشتر از ۴۸ ساعت در هفته کار میکنند، بیشتر در معرض بیماری قرار می گیرند. در سالهای اخیر شاهد ظهور الگوهای مختلف ساعات کاری و یا در واقع جداول کاری بودهایم. یکی از آن ها کار متغیر است که به عنوان الگوی متغیر ساعت کاری (تغییر الگوی ساعات کاری) تعریف می شود، نوع دیگری از جداول کاری که اخیراً توجه قرار گرفته است، جدول کاری متغیر و فشرده است. بسیاری از سازمانها برای تعریف انعطاف پذیری و بهره ورزی و همچنین برای کاهش هزینه های سفر کارکنان در جائیکه کارکنان باید از محل زندگی به محیط کاری منتقل شوند، ساعات کاری روزانه را افزایش دادهاند و از میزان روزهای هفتگی کاسته اند (شفیعی،۱۳۸۶).
تکنولوژی جدید: در میحط کاری سریعالتغییر، مهارت ها نیز سریعا کهنه می شوند. الزام به آشنایی مداوم با سیستم ها و تجهیزات جدید ممکناست برای بعضی از افراد تعهد آور باشد.هنگاه عرضه تکنولوژی جدید در محیط کاری ،هر چند آموزشهای لازم هم داده شده باشد و افراد برای این امر مهیا گردیده باشند ،ممکناست آنه در سازگاری با نو آوری ها ،احساس ناتوانی ،که این امر میتواند شرایط استرس زایی را به وجود آورد. عرضه تکنولوژی های جدید با تغییر در رضایت شغلی و سلامتی جمعی از افراد مرتبط میباشد. همراه شدن با تکنولوژی جدید نیز ممکن است برای مدیران استرس زا باشد. هر چند در سالهای اخیر میزان استفاده از کامپیوتر در تمام سطوح سازمان ،افزایش چشمگیری داشته است ،اما مدیران اغلب نگران پیشرفت تکنولوژی کامپیوتری بوده و تمایل کمی برای استفاده از سیستمهای جدید از خود نشان میدهند،که این امر ممکن است برای مدیران و زیر دستانشان مشکل ساز گردد (جمال، ۲۰۰۴).
قرار گرفتن در معرض ریسکها و خطرات: بعضی از گروهای شغلی نظیر افسران پلیس ،کارگران معدن، سربازان،پرسنل زندان،آتش نشانان و کارگران صنایع اکتشافات و تولید نفت وگاز ،دارای ریسک بالایی میباشند. این افراد در حالت هیجان دائمی و آمادگی برای ارائه واکنش فوری بسر میبرند که این امر میتواند برای سلامتی آن ها مضر باشد . همچنین احتمال این امر نیز وجود دارد مه تأکید مداوم و مستمر بر نیاز به توجه و ایمنی در محیطهای خطرناک نسبت به خود خطرها ،استرس بیشتری را به وجود آورد. این طبعیت انسان است که از تفکر درباره خطر و یا مرگ در محیطی خطرناک دوری نماید. با این حال مطالعات مختلف نشان میدهند که بعضی از کارکنان، خطرات مرتبط با شغل را به عنوان عامل و منبعی برای استرس قلمداد می نمایند (سایبان فرد،۱۳۸۱).
ب) نقشهای سازمانی:
نقشها شامل رفتارها و الزاماتی هستند که با کاری که فرد انجام میدهد ،در ارتباط می باشند.. مطالعات وی در این زمینه ،چارچوبی را برای انجام پژوهشهای بعدی روی استرس ناشی از شغل ،فراهم آورد. بر طبق نظر آن ها، اختلال در نقش ها به دو طریق صورت میگیرد که عبارتند از : ۱- ابهام نقش، ۲- تضاد نقش و الزامات شغلی متعارض.
ابهام در نقش: ابهام نقش اشاره به غیر قابل پیشبینی بودن پیامد های عملکرد شغلی فرد دارد.بعدا این مفهوم گشترش پیدا نمود و فقدان اطلاعات مورد نیاز برای ایفای نقش را نیز در بر گرفت. لذا این مفهوم، هم غیر قابل پیشبینی بودن پیامد ها هم کمبود اطلاعات مورد نیاز را با توجه به رفتارهای مورد انتظار نقش،ارزیابی می کند. مطالعات متعدد نشان دادهاند که رابطه ثابتی میان ابهام نقش در شغل و سطوح بالای استرس روانی وجود دارد (شفیعی،۱۳۸۶).
تعارض نقش: متشابها تعارض در نقش که منعکس کننده الزامات (خواسته های) ناسازگاری از فرد (چه در یک نقش و چه در نقشهای متعدد و مختلفی که فرد بر عهده دارد)میتواند باعث به وجود آمدن واکنشهای منفی روانی در فرد شود خصوصاًً زمانی که فرد احساس ناکاراآمدی در شغل نماید (بهزادی،۱۳۸۴).
حجم نقش: حجم نقش اشاره به تعداد نقشهای مختلفی دارد که یک فرد مجبور به انجام آن ها است.حجم نقش نه تنها منجر به ایجاد فشار زمانی برای انجام شده توسط نرگنان (۱۹۹۹)، اکثر پاسخ دهندگان اظهار میداشتندند که حجم کاری در مقایسه با ابهام و یا تضاد شغلی ،موجب ایجاد استرس (فشارهای) بیشتری می گردد.دلیلی که می توان برای آثار منفی این متغیر های مربوط به نقش (ابهام، تضاد وحجم) روی سلامت روانی و فیزیکی فرد بیان نمود، این است که این متغیرها منجر به ایجاد عدم اطمینان (برای فرد) میگردند،که این امر نیز به نوبه خود از لحاظ روانی، ناراحت کننده و عذاب آور است و اگر تداوم داشته باشد و این تداوم در سطوح بالا صورت گیرد، میتواند منجر به اختلالات روانی در فرد گردد (شفیعی،۱۳۸۶).