تحقیقات خارجی
تحقیقات گستردهای در این زمینه طی دو دهه گذشته و به شکلهای متفاوت انجام شده است، که در متن تحقیق به طور مفصل به آن ها اشاره خواهد شد. به طور کلی، بیشترین تلاش در زمینه بررسی این پدیدهها و پاسخ به ابهامات این زمینه طی ده سال اخیر و در حیطه رویکردهای شناختی صورت گرفته است. تحقیقات زیادی به اثربخش بودن درمان شناختی رفتاری بر اضطراب تأکید کردهاند. از آن جمله میتوان به نتایج تحقیقات دیکن و آبرامویچ[۳۰۷]، ۲۰۰۴؛ هادسون[۳۰۸] و همکاران، ۲۰۱۵؛ رینگل[۳۰۹] و همکاران، ۲۰۱۵؛ نادیو[۳۱۰] و همکاران، ۲۰۱۵؛ کالئو[۳۱۱] و همکاران، ۲۰۱۵؛ نورتون و پرایس[۳۱۲]، ۲۰۰۷؛ مک گیر[۳۱۳] و همکاران، ۲۰۱۵؛ کوردا[۳۱۴] و همکاران، ۲۰۱۳ اشاره کرد.
آلبانو و همکاران (۱۹۹۵) تحقیقی را تحت عنوان “درمان گروهی شناختی ـ رفتاری هراس اجتماعی در نوجوانان” انجام دادند. ۵ نوجوان مبتلا به هراس اجتماعی در ۱۶ جلسه تحت درمان قرار گرفتند. درمان شامل آموزش مهارتها (مهارتهای اجتماعی، حل مسئله، جرئتآموزی، بازسازی شناختی ـ رفتاری، مواجهه رفتاری[۳۱۵] و تکلیف خانگی[۳۱۶] بود. اندازه های به دست آمده از برگه خودسنجی که در طی درمان از بیماران اخذ شده، در یک پیگیری یک ساله نشاندهنده پیشرفت قابل ملاحظه در زمینه اضطراب و افسردگی بود. مصاحبه های تشخیصی ساختاریافته[۳۱۷] یک سال پس از درمان، بهبودی کامل ۴ بیمار را تأیید کرد، اما یک بیمار بهبود نسبی نشان داد.
هیوز (۱۹۸۸) درمانهای شناختی ـ رفتاری را که شامل راهنماییکردن[۳۱۸]، الگوسازی، کنترل همایند[۳۱۹]، تمرینهای منظم و روشهای عقلایی ـ عاطفی را به عنوان یک روش خود کنترلی برای تشخیص شناختهای ناسازگارانه که منجر به فشارهای هیجانی میشود، اجزایی مهم در مداخلههای درمانی افراد مبتلا به هراس اجتماعی میداند.
گیست[۳۲۰] و همکاران در سال (۱۹۸۳)، این فرض را بررسی کردند که افرادیکه در مقیاس اجتناب اجتماعی و اضطراب، نمره بالایی را میگیرند در اعتماد به خود، نیاز به پیوستگی، نیاز به تغییر و نیاز به سلطهگری نمره پایین میگیرند و در نیاز به احترام گذاشتن به دیگران نمره بالایی میگیرند. ۲۸۹ دانشجو در مقیاس اجتناب اجتماعی تفاوت مهمی را نشان دادند و فرضیه تأیید شد. افرادی که در تعاملات اجتماعی دچار اضطراب میشوند احتمالاً کمتر به خود اعتماد دارند و نیاز کمتری را برای پیوستگی[۳۲۱]، تغییر[۳۲۲] و سلطهجویی[۳۲۳] نشان میدهند، در حالی که آن ها نیاز شدیدی به قضاوت و نظر دیگران دارند. این افراد ممکن است برای به دست آوردن پذیرش اجتماعی و جبران جدایی اجتماعی شان به دیگران احترام بگذارند (به نقل از سالکووسکیس و همکاران، ۱۹۹۵).
در تحقیق دیگری که به وسیله کیتزمن[۳۲۴] و همکاران (۱۹۹۰) انجامگرفت نیز نتایج مشابهی به دست آمد. افراد که در مقیاس اجتناب اجتماعی و اضطراب نمره بالایی را گرفتند، در اعتماد به خود نمره پایینی کسب کردند. افرادی که در تعاملات اجتماعی مضطرب و نگران میشوند، احتمالاً کمتر به خود اعتماد دارند و نیاز کمتری را برای پیوستگی، تغییر و سلطهجویی نشان میدهند.
در تحقیق دیگری ۳۹ مرد و ۵۷ زن کلاس دهم به دو گروه کمرو و غیرکمرو (بر اساس گزارشهای خود آن ها) تقسیم شدند. نتایج حاکی از آن بود که آزمودنیهای کمرو در تنهایی، کمرویی در موفقیتهای تحصیلی و پیدا کردن دوست، کمرویی در مورد جنس مخالف و این عقیده که واکنشهای کمرویی به وسیله دیگران مورد توجه قرار میگیرد به طور قابل ملاحظهای خود سنجی منفی بیشتری را داشتند (بک، ۱۹۶۷؛ به نقل ازقرچه داغی، ۱۳۶۹).
همچنین، تحقیق دیگری که پاول و انرایت[۳۲۵] (۱۹۸۸) انجام دادند به این نتیجه رسید که عوارضی که هراس اجتماعی بر انسان بر جای میگذارد، از بدکاری خفیف تا آسیب شغلی، تحصیلی و اجتماعی شدید در نوسان است. بدکاری شدید معمولاً در زیر گروه هراس اجتماعی فراگیرتر است (به نقل از توزندهجانی، ۱۳۷۶).
بر اساس گزارش ترنر و همکاران (۱۹۸۶)، هشتاد و پنج درصد بیماران وسواسی از لحاظ عملکرد مدرسه و تحصیلی دچار آسیب دیدگی شده بودند و ۹۵ درصد آنان آسیب شغلی معنیداری و ۶۹ درصد آنان آسیب عملکرد اجتماعی کلی و فراگیر داشتند و نیمی از افراد مجرد مبتلا به این اختلال از لحاظ عملکرد اجتماعی متناسب با جنسیت دچار محدودیت بودند (هرمن و بلاست[۳۲۶]، به نقل از خدایاری، ۱۳۸۵).
فوآ[۳۲۷] و همکاران (۱۹۸۹) در تحقیقی نتیجه گرفتند که افراد دچار وسواس فکری و عملی کلمههای مربوط به ترسهای خود را پیش از کلمههای خنثی در یک پیام غیر توجه یافته ردیابی میکنند.
آلعلی[۳۲۸] و همکاران (۲۰۱۱) طی تحقیقی به بررسی ارتباط اضطراب اجتماعی با مهارتهای اجتماعی، پرخاشگری[۳۲۹] و استرس در دانشآموزان دختر و پسر پرداختند. هدف از این تحقیق، تعیین تفاوت بین دانشآموزان دختر و پسر از نظر اضطراب اجتماعی، مهارتهای اجتماعی، پرخاشگری و استرس و تعیین همبستگی بین اضطراب اجتماعی، مهارتهای اجتماعی و استرس بود. این تحقیق همچنین تلاشی برای تعیین بهترین عوامل پیشبینیکننده در اضطراب نوجوانان است. نتیجه این تحقیق نشان داد که بین دانشآموزان دختر و پسر در مورد همه متغیرها به جز مهارتهای اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد.
احمد و وسترا[۳۳۰] (۲۰۰۹) تحقیقی را تحت عنوان تأثیر شناخت درمانی بر روی انتظار و ضرورت درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب اجتماعی انجام دادند. در این تحقیق فنون شناختی- رفتاری در مورد اضطراب اجتماعی از طریق نوار ویدیوئی توسط درمانگر بر روی ۷۷ دانشجوی دوره لیسانس مبتلا به اضطراب اجتماعی ارائه شد. نتایج نشان دهنده افزایش قابل توجهی در کارایی افراد در مورد تعبیر اضطراب، اطمینان در رفتار و کنترل رفتار را نشان داد.
تحقیقات فنسترهایم[۳۳۱] و هربرت (۱۹۷۳)؛ و رأس و ونکویس ریلد[۳۳۲] (۲۰۰۸) نیز حاکی از اثربخشی درمانهای شناختی ـ رفتاری و مداخلههای فراشناختی در درمان اختلالهای اضطرابی و به ویژه اختلال هراس اجتماعی میباشد.
نتایج تحقیقات تورنر[۳۳۳] و همکاران (۲۰۰۸) اثربخشی روش حساسیتزدایی تدریجی در کاهش اضطراب و هراس اجتماعی را تأیید میکند.
امیلکامپ و همکاران[۳۳۴] (۲۰۰۸) در تحقیقی نشان دادند جایگزینی درمانهای شناختی ـ رفتاری و تداوم جلسات پیگیری، راه پیشگیری از عود مجدد این بیماری در نظر گرفته میشود. بازگشت علایم بیماری تحت تأثیر عوامل آشکارساز از جمله مواردی است که در درمان اختلال هراس اجتماعی مهم تلقی میشود.
هویر[۳۳۵] و همکاران (۲۰۰۸) تحقیقی را روی ۵۱۲ نفر از بیماران مبتلا به اختلال هراس به طور تصادفی انجام دادند. در این تحقیق از روش CBT [۳۳۶] برای درمان هراس اجتماعی استفاده شد و روی ۲۰ نفر از افراد، هم پارامترهای روانی و هم درمان بیولوژیک انجام شد، نتیجه درمان بهتر شد و نتیجه گرفته شد که برای درمان هراس اجتماعی این بسته درمانی لازم است.