بحث سرمایه در گردش و نقدینگی را بسان خونی تشبیه کردهاند که در رگهای یک واحد تجاری در جریان است تا واحد تجاری بتواند به حیات خود ادامه دهد و از مدیریت این بخش به عنوان قلب تپنده واحد تجاری یاد شده است که وظیفه پمپاژ خون به رگهای سازمان را به عهده دارد(رهنمای رودپشتی و کیانی، ۱۳۸۷، ۸).
مدیریت سرمایه در گردش، تعادل قابل توجه بین دو هدف شرکت یعنی سودآوری و نقدینگی است. شرکت تلاش میکند بدون از دست دادن جایگاه اعتباری و نقدینگی، سود را حداکثر کند(عالم و همکاران[۸]، ۲۰۱۱، ۴۹).
بخش حیاتی در مدیریت سرمایه در گردش، حفظ نقدینگی در عملیات روزانه برای اطمینان از هموارسازی عملیات و برآورده کردن تعهدات است. با این حال این کار ساده نیست، چون مدیران باید مطمئن شوند که عملیات تجاری به شیوه ای کارآمد و سودآور در حال اجراست. امکان عدم تطابق دارایی های جاری و بدهی های جاری در طول این فرایند وجود دارد. اگر این اتفاق بیافتد و مدیر شرکت نتواند به درستی آن را مدیریت کند روی رشد و سودآوری شرکت اثر میگذارد. تجربه نشان داده است که یکی از دلایل عمده پریشانی مالی و ورشکستگی اغلب شرکت ها، مدیریت نامناسب سرمایه در گردش است(بونیا و داس[۹]، ۲۰۱۲، ۹۵۷). در واقع مدیریت سرمایه در گردش منبعی مهم برای بهبود عملکرد مالی به شمار میآید (فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۵).
ازدیدگاه مدیران مالی مدیریت سرمایه در گردش یک مفهوم ساده وروشن است که از توانایی شرکت در درک تفاوت بین دارایی ها و بدهی های کوتاه مدت اطمینان میدهد(یعقوب نژاد و همکاران، ۱۳۸۹، ۱۱۸) به عبارت دیگر مدیریت سرمایه در گردش به منظور تغییر در انواع دارایی های جاری و منابع مالی کوتاه مدت اعمال می شود(ایزدی نیا و تاکی، ۱۳۸۹، ۱۲۲).
در عمل مدیریت سرمایه در گردش به یکی از مسائل های سررسید شده و استفاده از فرصت های ناگهانی مناسب جهت سرمایه گذاری که نشانه ای از انعطاف پذیری واحد تجاری میباشد و دسترسی به مواد اولیه برای تولید به طوری که شرکت بتواند به موقع جوابگوی تقاضای مشتریان مهم در سازمان ها باشد تبدیل شده است، جایی که بسیاری از مدیران اجرایی درگیر شناسایی عوامل اصلی مدیریت سرمایه در گردش و سطح بهینه آن هستند. هر گونه تصمیمی که در این بخش توسط مدیران واحد تجاری اتخاذ می شود، اثرات قابل ملاحظه ای روی بازدهی عملیاتی واحد تجاری میگذارد که باعث تغییر ارزش شرکت و نهایتاً ثروت سهامداران خواهد شد (یعقوب نژاد و همکاران، ۱۳۸۹، ۱۱۸ و ۱۱۹).
از نظر آدام اسمیت (۱۹۸۰) نیز مدیریت سرمایه در گردش به دلیل تاثیری که بر سودآوری، ریسک و متعاقب آن ارزش شرکت میگذارد حائز اهمیت است. چرا که سرمایه گذاری در سرمایه در گردش مبادله بین سودآوی و ریسک را شامل می شود و تصمیماتی که به افزایش سودآوری گرایش دارد منجر به افزایش ریسک نیز می شود و برعکس، تصمیماتی که بر روی کاهش ریسک متمرکز است به کاهش سودآوری بالقوه منجر می شود(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۶).
در نتیجه تداوم فعالیت های بنگاه های اقتصادی تا میزان زیادی به مدیریت منابع کوتاه مدت آن بستگی دارد، زیرا فعالیت های عملیاتی در یک دوره عادی که معمولا سالانه است به شناخت سرمایه در گردش و مدیریت مطلوب آن مربوط می شود(رهنمای رودپشتی وکیائی؛۱۳۸۷، ۷).
۲-۲-۱٫ تعاریف ارائه شده از مدیریت سرمایه در گردش
شالوده مباحث مدیریت مالی را سرمایه تشکیل میدهد و میتوان ادعا کرد که همه فعالیت های تجاری نیازمند سرمایه اند، سرمایه عبارت است از تمام منابع مالی که مورد مصرف شرکت قرار میگیرد و در این راستا مدیریت مالی چارچوب روابط بین سرمایه و شرکت را مشخص میکند( فتحی و توکلی،۱۳۸۸ ،۱۰۴).
به لحاظ واژه شناسی سرمایه در گردش در مقابل عبارت انگلیسی(Working capital) آورده شده است و در تعبیر انگلیسی آن مترادف(Circulated capital) است، چون بخشی از سرمایه شرکت را شامل می شود که نقشی مشابه خون در رگها را دارد(محمدی، ۱۳۸۸، ۸۰).
در ادبیات مالی دو مفهوم سرمایه در گردش وجود دارد: ناخالص و خالص. سرمایه در گردش ناخالص اشاره به دارایی های جاری، یعنی: پول نقد، اوراق بهادار قابل عرضه در بازار، موجودی مواد خام، کالای در حال ساخت، کالای ساخته شده و مطالبات میباشد. سرمایه در گردش خالص نیز عبارت است از دارایی های جاری منهای بدهی های جاری(ابازد و ساموئل[۱۰]، ۲۰۱۴، ۲).
سرمایه در گردش یک سرمایه معاملاتی است که بیشتر از یک سال در شرکت باقی نمی ماند. وجهی که در این اقلام سرمایه گذاری می شود در طول عملیات تجاری تغییر میکند(یعقوب نژاد و همکاران،۱۳۸۹، ۱۲۲).
سرمایه در گردش یک شرکت مجموعه مبالغی است که در دارایی های جاری سرمایه گذاری می شود.طبق نظر اسکیلینگ نیز عموما واژه سرمایه در گردش به سرمایه گذاری سازمان در دارایی های جاری، بدهی های جاری، وجوه نقد(صندوق)، اوراق بهادار کوتاه مدت، حساب های دریافتنی و موجودی کالا مربوط می شود(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۶).
از مدیریت سرمایه در گردش نیز تعاریف متعددی بیان شده است که به بخشی از آن ها در زیر اشاره شده است:
-
- مدیریت سرمایه در گردش عبارت است از تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش به نحوی که ثروت سهامداران افزایش یابد(فتحی و توکلی،۱۳۸۸،۱۰۶)
-
- مدیریت سرمایه در گردش بیانگر سیاست ها و تصمیماتی است که در بخش سرمایه در گردش به منظور تغییر در انواع دارایی های جاری و منابع تامین مالی کوتاه مدت اعمال می شود(ایزدی نیا و تاکی،۱۳۸۹، ۱۲۲).
-
- مدیریت سرمایه در گردش شامل برنامه ریزی و کنترل دارایی های جاری و بدهی های جاری به شیوه ای است که خطر ابتلا به ناتوانی در پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت از یک سو و جلوگیری از سرمایه گذاری بیش از حد در این دارایی ها را از سوی دیگر از میان ببرد(رأی[۱۱]، ۲۰۱۲، ۱۲۷).
-
- مدیریت سرمایه در گردش، نحوه عملکرد دارایی ها و بدهی های جاری را بیان میکند. در واقع مدیریت سرمایه در گردش، بخش مهمی از برنامه ریزی برای تامین مالی کوتاه مدت است و شامل مدیریت موجودی های مواد و کالا، حساب های دریافتنی و پرداختنی است. با بهره گرفتن از این سه جزء، برخی از حیاتی ترین نسبت های مالی مانند گردش موجودی ها، میانگین دوره وصول حساب های دریافتنی و نسبت آنی محاسبه می شود(جان نثاری، ۱۳۹۱، ۳).
- مدیریت سرمایه درگردش تصمیمات مربوط به تامین مالی بلندمدت لازم، برای پشتیبانی مالی از دارایی های جاری واحد انتفاعی را در برمی گیرد .دارایی های جاری یک شرکت از اقلام زیر تشکیل شده است: صندوق، بانک، اوراق بهادار قابل فروش، حسابهای دریافتنی، موجودی کالا و سایر دارایی های جاری(یعقوب نژاد و همکاران،۱۳۸۹، ۱۲۴).
۲-۲-۲٫ اهداف مدیریت سرمایه در گردش
-
- برقراری یک تعادل حساس بین حفظ نقدینگی برای پشتیبانی از عملیات روزانه و حداکثر سازی فرصت های سرمایه گذاری کوتاه مدت میباشد(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۰۵).
-
- حصول اطمینان از ادامه عملیات شرکت و توانایی کافی در برآوردن بدهی های کوتاه مدت و هزینه های عملیاتی آینده(ابازد و ساموئل، ۲۰۱۴، ۶)