از جهت نفی نقش اراده و اختیار بزهکار: نتیجهگیری طرفداران مکتب تحققی بر اساس قاعدهی «وجوب ترتب معلول بر علت درونی و بیرونی جرم» نمیتواند نافی نقش اراده واختیار باشد، زیرا تأثیربخشی عوامل جرمزای گوناگون بیرونی،اعم از محیط طبیعی یا خانوادگی یا اجتماعی که بزهکار را احاطه کرده است، بنا به قاعدهی علیت به تنهایی در حدی نیست که بتوان آن را علت تامهی جرم دانست. چون به تجربه ثابت شده که عوامل نامساعد بیرونی بر روی همهی افراد تأثیر یکسانی نمیگذارد و چه بسیارند اشخاصی که در محیط نامساعد اجتماعی قرار میگرند ولی هیچگاه جرمی مرتکب نمیشوند. ناگفته نماند که وجود اراده و تأثیر اعمال ارادی انسان، از طریق حاکمیت وجدان نیز قابل توجیه است و انکار بدون جهت آن به منزلهیانکار پویایی و حرکت انسان در صحنهی زندگی و تلاشهای گوناگون انسان است.
از دیدگاه اسلام نیز تأثیربخشی عوامل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی در بروز جرم مورد قبول است، اما انسان موجودی صرفا مادی و مجبور و تابع محض محیط و عوامل اجتماعی نیست،بلکه موجودی دو بعدی (خاکی و ملکوتی) و دارای تواناییهایی است که با تکیه بر آنها قادر است با یاری جستن از عقل و علم و ایمان و عرفان در مقابل عوامل مخرب و جرمزا مقاومت نماید، تا آنجا که راه تکامل انسانی از همین راه ممکن است. چنین انسانی پیرو مطلق عوامل بیرونی نیست بلکه قادر است تا محیط را برای فعالیتهای خود هموار سازد. قرآن نیز داستانهایی را از کسانی ذکر میکند که برخلاف محیط طبیعی خود رشد و عمل کردهاند. همسر فرعون آسیه و فرزند نوح از اشخاصی بودند که یکی در محیط ناسالم و دیگری در محیط سالم بودند ولی به عکس اولی رستگار و دومی از گناهکاران شد. بدین ترتیب، از نظر اسلام انسان موجودی است که در انجام اعمال عادی و مجرمانهاش بین دو امر جبر و اختیار قرار گرفته و با پیروی از جنبههای ملکوتی خود و شکوفایی آن و با تقویت اراده و تصمیمگیری خود میتواند بر مشکلات فایق آید.
1-1-1- گفتار دوم: تفاوت با نهاد های مشابه
با توجه به عدم موفقیت مجازات زندان در رسیدن به اهداف مورد نظر، تدابیر گوناگونی مورد توجه کیفرشناسان قرار گرفت که شامل مواردی مثل تعلیق مجازات، آزادی مشروط و تعویق صدور حکم، عفو و… می باشد. این نهاد ها دارای تفاوت هایی با هم هستند که در ذیل به آنها اشاره شده است.
1-1-1-1- تفاوت با نهاد تعلیق مجازات
تعلیق در لغت به معنای بلاتکلیف نهادن یک کار است به طوری که نفعا یا اثباتا تصمیم راجع به آن گرفته نشده
باشد. امر معلق از آن حیث که معلق است، نه معدوم کامل است و نه موجود کامل، بلکه وجودی است ناقص. چنانچه کارمند معلق از خدمت عنوان کارمند را دارد ولی یک کارمند کامل نیست.
تعلیق مجازات به این مفهوم است که هرگاه مجرم محکوم، سابقه ارتکاب جرم نداشته باشد، به او اخطار می شود که هرگاه بعدا مرتکب جرم دیگری نشود حکم فعلی تا وقتی که جرم دیگری مرتکب نشده به مرحله اجرا در نمی آید و گرنه هر دو مجازات در حق او اجرا خواهد شد.
در ترمینولوژی حقوق تعلیق را بدین صورت تعریف کرده اند: هرگاه مجرم محکوم، سابقه ارتکاب جرم نداشته باشد، به او اخطار می شود که هرگاه بعدا مرتکب جرم جدیدی نشود حکم فعلی هم تا هنگامی که جرم جدیدی مرتکب نشده به مرحله اجرا در نمی آید وگرنه هر دو مجازات در حق او اجرا خواهد شد. این را تعلیق مجازات گویند که در حقیقت تعلیق اجرای مجازات است.
-ولیدی، همان، ص112
- آشوری، محمد، جایگزین های زندان یا مجازات های بینابین، نشر گرایش، چاپ اول، 1382، ص 57
- آشوری، محمد، همان، ص66
- جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، تهران، انتشارات گنج دانش، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص 166