۳- محیط حسابرسی: در فرضیه نمایندگی رابطه صاحبکار- حسابرس در قالب شبکهای از قراردادهای پیچیده در نظر گرفته می شود. تغییر در حسابرسان ممکن است نتیجه تغییر در قراردادهای نماینده موکل باشد. تغییر در مدیریت عالی و رشد شرکت از جمله عواملی هستند که باعث تغییر در قراردادهای نماینده موکل میشوند(ویلیامز، ۱۹۸۸). اما گاهی اوقات تضاد منافع بین مدیر و سهامدار باعث می شود که انتخاب حسابرس با توجه به این معیارها انجام نشود. طبق فرضیه مباشرت، مدیریت در جستجوی حسابرسی است که نیاز سهامداران به اعتبار دهی به صورتهای مالی را تامین کند. سهامداران به حسابرسی نیاز دارند که در انجام حسابرسی مطابق با استانداردهای پذیرفته شده حسابرسی کارا باشد ، اشتباهات با اهمیت را کشف کند و در مورد امور مالی شرکت پیشنهادهای خردمندانهای به نمایندگان ارائه کند. به طور خلاصه ، سهامداران به حسابرسی نیاز دارند که در انجام حسابرسی مطابق با استانداردهای پذیرفته شده حسابرسی کارا باشد، اشتباهات با اهمیت را کشف کند و در مورد امور مالی شرکت پیشنهادهای خردمندانهای به نمایندگان ارائه کند. به طور خلاصه، سهامداران انتظار دارند که مدیران مؤسسه حسابرسی را انتخاب کنند که کیفیت کار آن بهتر است(ویلیامز، ۱۹۸۸).
۲-۱-۴) تغییر حسابرس
انتخاب حسابرس یک تصمیم مهم در عمر شرکت است و تصمیم به تغییر حسابرس نباید با بی دقتی انجام شود(دیویدسون و همکاران، ۲۰۰۶). صاحبکار در صورتی تصمیم به تغییر حسابرس میگیرد که یکی (یا تعداد بیشتری) از ویژگیهای مربوط به انتخاب حسابرس تغییر کند. فرانسیس و ویلسن (۱۹۸۸) فرایند تغییر حسابرس را به دو مرحله تقسیم میکنند، زیرا دلایل مربوط به دو مرحله تقسیم میکنند، زیرا دلایل مربوط به کنارگذاری حسابرس قبلی ممکن است ربطی به معیارهای خاص مورد استفاده در انتخاب حسابرس جدید نداشته باشد. در مرحله اول ، شرکت تصمیم به تغییر حسابرس میگیرد و در مرحله بعد ، حسابرس جدید را انتخاب میکند. تغییر حسابرس نتیجه تغییر در شرایط شرکت (یعنی عواملی که به عملکرد مؤسسه حسابرسی قبلی ندارد) مانند تغییر در مدیریت عالی یا عدم توافق و مسائل خاصی باشد. بنابرین،دلایل تغییر حسابرس الزاماًً به ویژگیهای مؤسسه حسابرسی مربوط نمی شود و نیز الزاماًً به انتخاب حسابرس جدید ربطی ندارد (بیتی و فرنلی، ۱۹۹۵).
۲-۱-۵) هزینه های تغییر در حسابرس
اگر ویژگیها و معیارهای مربوط به انتخاب حسابرس تغییر نکند، تغییر حسابرس منطقی نیست زیرا هزینه تغییر حسابرس بسیار زیاد است. تغییر حسابرس، هم برای صاحبکار و هم برای حسابرس مستلزم تحمل هزینه هایی به شرح زیر است:
۱– هزینه هایی که صاحبکار متحمل می شود: این هزینه ها نیز به دو دسته هزینه های مستقیم و غیر مستقیم ، تقسیم میشوند.
هزینه های مستقیم : هزینه هایی هستند که صاحبکار برای کمک به حسابرس جهت درک عملیات، صنعت و محیط او متحمل میشود؛ زیرا ناآشنایی با محیط صاحبکار منجر به عدم موفقیت حسابرسی می شود(ویلیامز، ۱۹۸۸). به بیان دیگر، هزینه های مستقیم مربوط به زمان و وقتی است که کارکنان و مدیریت ، برای آشنایی حسابرس جانشین با کنترل داخلی، سیستمهای حسابداری و سایر رویه های خاص شرکت صرف میکنند(ویسنانت، ۲۰۰۳).
هزینه های غیر مستقیم: هزینه هایی هستند که از انتساب ریسک زیاد به صورتهای مالی توسط استفاده کنندگان ناشی میشوند، استفاده کنندگانی که نسبت به تغییر حسابرس مشکوک هستند و بر این باورند که صاحبکار برای دستکاری سود به دنبال یک حسابرس سازگارتر و انعطاف پذیرتر بوده است(فرید و شیف، ۱۹۸۱). انتساب ریسک بالا، ناشی از افشا نکردن دلایل تغییر حسابرس از سوی شرکت است. بنابرین، استفاده کنندگان چنین فرض میکنند که تغییر حسابرس الزاماًً با هدف مدیریت سود یا حفظ جایگاه مدیریت یا پنهان کردن مشکلات شرکت انجام شده است. افزون بر این ، نبود اطمینان راجع به عملکرد آینده حسابرس جانشین، هزینه تغییر را افزایش میدهد(دی، ۱۹۹۱).
۲- هزینه هایی که حسابرس متحمل می شود
حسابرس قبلی، نه تنها حق الزحمه دریافتی از صاحبکار قبلی را از دست میدهد بلکه هزینه هایی را نیز در ارتباط با جذب صاحبکاران جدید و تعیین مجدد مسئولیت تیم حسابرسی متحمل می شود. بنابرین ، به نظر ویسنانت (۲۰۰۳) تغییر حسابرس تنها زمانی متحمل است که منافع حاصل از تغییر، از هزینه های تحمل شده توسط صاحبکار یا حسابرس قبلی بیشتر باشد.
۲-۱-۶) دلایل تغییر حسابرس
طی سه دهه گذشته، علاقه به بررسی و مطالعه پدیده تغییر حسابرس در میان دانشگاهیان و دست اندرکاران حرفه افزایش یافته است. انگیزه آن ها از پژوهش در زمینه تغییر حسابرس ناشی از نیاز به درک بهتر تقاضا برای خدمات حسابرسی است؛ زیرا موضوع تغییر حسابرس در درک عوامل مؤثر تغییر حسابرس در درک عوامل مؤثر بر بازار خدمات حسابرسی و میزان رقابت در حرفه حسابرسی تاثیر دارد(مهدوی و ابراهیم، ۱۳۸۹). شاید بتوان با بررسی وضعیتهایی که منجر به قطع رابطه حسابرس – صاحبکار میشود، عواملی را که در انتخاب حسابرس حیاتی هستند ، شناسایی کرد و بدین وسیله مبنایی را برای ارزیابی اهمیت جنبههای گوناگون محصول حسابرسی فراهم آورد(شوارتز و منون، ۱۹۸۵). پژوهشهایی گستره ای در زمینه دلایل تغییر حسابرس انجام شده است. یافته های این پژوهشها حاکی از این است که شرکتها بنا به دلایل متعددی حسابرسان خود را تغییر میدهند.
۲-۱-۶-۱ ) کاهش هزینه حسابرسی یا کاهش حق الزحمه حسابرسی
در بیشتر پژوهشهایی که تا کنون انجام شده است، یکی از دلایل تغییر حسابرس ، کاهش هزینه حسابرسی بوده است؛ برای نمونه، بدینگفیلد و لوب (۱۹۷۴) و ایچنسر و شیلدز(۱۹۸۳) نشان دادند که کاهش حق الزحمه حسابرس یک دلیل با اهمیت در تغییر حسابرس بوده است. یکی از تفسیرهای این یافته این است که حقالزحمه کمتر از طریق کاهش مخارج شرکت، عملکرد شرکت را بهبود میبخشد. از طرف دیگر اگر حسابرسی با هزینه کمتر، کیفیت حسابرسی را کاهش دهد، انتخاب حسابرس با حقالزحمه کمتر، در درازمدت به عملکرد شرکت لطمه میزند(دیویدسون و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۱-۶-۲) ضعف کنترلهای داخلی
کنترلهای داخلی ضعیف باعث می شود که مدیریت، بستانکاران و سرمایه گذاران ، به علت اطلاعات مالی اتکاپذیر تصمیمهای نادرستی بگیرند. از طرف دیگر، کنترلهای داخلی ضعیف باعث افزایش میزان خطر کنترل و خطر حسابرسی می شود. اگر میزان خطر حسابرسی آن اندازه زیاد باشد که حسابرس به این نتیجه برسد که نمی تواند با جمع اوری شواهد کافی آن را کاهش دهد، نظر مشروط یا عدم اظهارنظر ارائه خواهد کرد(مهدوی و ابراهیمی، ۱۳۸۹). ارائه چنین اظهارنظرهایی ممکن است خوشایند مدیریت نباشد و منجر به تغییر حسابرس شود. حسابرسان ممکن است به علت افزایش ریسک حسابرسی از ادامه کار با این صاحبکاران خودداری کنند. مؤسسه های حسابرسی بزرگ با احتمال بیشتری مشکلات کنترلهای داخلی را شناسایی میکنند. همچنین احتمال کمتری وجود دارد که این مؤسسه ها بعد از افشای مشکلات کنترلهای داخلی ، کماکان به عنوان حسابرس آن شرکت باقی بمانند(تورنر و همکاران، ۲۰۰۵).