نظریه های مدرن دو استراتژی جایگزین در مدیریت سرمایه در گردش را پیش نهاد میدهند (ارائه میدهند.) . این دو استراتژی جایگزین عبارتاند از سیاست مدیریت سرمایه در گردش محافظهکارانه و سیاست مدیریت سرمایه در گردش متهورانه. در حالی که سیاستهای سرمایه در گردش متهورانهتر با بازده بالاتر و خطر همراه هستند، سیاست سرمایه در گردش محافظهکارانه هم خطر کمتر و هم بازده کمتری را ارائه میدهند. (Mwangi etal ,2014)
- استراتژیهای داراییهای جاری :
داشتن نوعی استراتژی در اداره امور سرمایه در گردش مستلزم تعیین و حفظ سطح معینی از هر یک از اقلام دارایی جاری کل داراییهای جاری میگردد. (نوو،۱۳۸۵)
- استراتژی محافظهکارانه[۳۰] :
مفهوم این راهبرد ان است که شرکت با نگهداری پول نقد و اوراق بهادار قابلفروش میکوشد نقدینگی خود را حفظ کند .خطر این روش بسیار اندک است زیرا قدرت نقدینگی نسبتاً زیاد ،به شرکت این امکان را میدهد که موجودی به مقدار کافی در دسترس باشد .خطر از دست دادن مشتری بسیار اندک است ،توان پرداخت تعهدات بالا است و شرکت کمتر با خطر ورشکستگی مواجه خواهد شد. ( رهنمای رودپشتی و همکاران ، ۱۳۸۵)
ویژگی این استراتژی عبارت است از نگهداری زیاد دارایی جاری (وجه نقد ، موجودی کالا ) نتیجه این استراتژی این است که چون وجه نقد و موجودی کالا زیاد نگهداری میشود هزینه بیشتری به شرکت تحمیلشده و بازده کاهش مییابد . اما از سوی دیگر ریسک از دست دادن مشتری یا نداشتن موجودی نقد نیز به حداقل میرسد . (تهرانی، ۱۳۸۵)
استراتژی محافظهکارانه آن است که شرکت با نگهداری پول نقد و اوراق بهادار قابلفروش میکوشد قدرت نقدینگی خود را حفظ کند.ریسک این استراتژی بسیار اندک است زیرا داشتن قدرت نقدینگی نسبتاً زیاد به شرکت این امکان را میدهد که موجودی کالا را به مقدار کافی تهیه و اقدام به فروش نسیه کند .ازاینرو برای این شرکتها ریسک از دست دادن مشتری بسیار اندک است از طرف دیگر نقدینگی نسبتاً زیاد به آن ها این امکان را میدهد که بدهیهای سررسید شده را بهموقع بپردازند و با خطر ورشکستگی مواجه نشوند .معمولاً مدیران مالی اصول مطالبات را به عنوان یکی از منابع تهیه پول برای پرداخت بدهیهای خود بهحساب میآیند و توقع دارند که با اصول آن ها بتوانند بدهیهای جاری خود را بپردازند اگر در مواردی وصول مطالبات کمتر از مبلغ مورد انتظار شود یا شرکت نتواند برخی از اقلام بدهی را که سررسید شدهاند تمدید کند آنگاه قدرت نقدینگی شرکت این توان را به وی میدهد که از عهده پرداخت این نوع بدهیها برآید مدیر مالی که در اداره امور سرمایه در گردش محافظهکارانه عمل میکند بازده اندکی خواهد داشت زیرا پول نقد و اوراق بهادار قابلفروش یا اصلاً بازدهی ندارند یا بازدهی بسیار ناچیزی خواهند داشت بعلاوه اجرای این سیاست گاه باعث میشود که سطح موجودی کلاً به چندین برابر مقدار موردنیاز برسد زیرا نظر مجری این سیاست این است که بتواند پاسخ گوی سفارشهای پیشبینینشده مشتریان احتمالی باشد .وجوه به کار گرفتهشده در موجودی کالای اضافی هیچ نوع سودی را عاید شرکت نخواهد کرد ازاینرو نرخ بازدهی شرکت کاهش مییابد (نوو،۱۳۸۵)
- استراتژی جسورانه[۳۱] :
در این رویکرد مدیران سرمایه در گردش میکوشند تا وجوه نقد و اوراق بهادار قابلفروش را به حداقل ممکن برسانند و میزان سرمایهگذاری در موجودی کالا را کاهش دهند ریسک این رویکرد بسیار بالا است و خطر عدم توان پرداخت تعهدات و از دست دادن مشتری بسیار زیاد است اما در مقابل بازدهی شرکت به خاطر داراییهای ثابت و گردش عملیاتی زیاد داراییهای جاری افزایش مییابد .
در مقابل استراتژی محافظهکارانه در این رویکرد مدیران سرمایه در گردش همواره میکوشند تا وجوه نقد و اوراق بهادار قابلفروش را به حداقل ممکن برسانند .به عبارت دیگر ،گردش عملیاتی داراییهای جاری را افزایش میدهند .این روش پرمخاطره است و خطر از دست دادن مشتری کاهش توان پرداخت تعهدات در زمره خطرات آن قرار دارد.( رهنمای رود پشتی و همکاران ، ۱۳۸۵)
ویژگی این استراتژی نگهداری کمتر دارایی جاری است . نتیجه این استراتژی ان است که چون موجودی کالا و وجه نقد کم نگهداری میشوند ،هزینه های مربوط کمتر و بازدهی افزایش مییابد . اما ریسک از دست دادن مشتری یا اختلال در تولید و عدم پرداخت بهموقع بدهیها افزایش مییابد.(تهرانی، ۱۳۸۵)
مدیری که از استراتژی جسورانه استفاده میکند همواره میکوشد تا وجوه نقد و اوراق بهادار قابلفروش را به حداقل ممکن برساند اگر مدیر جسورانه عمل کند درصدد برمیاید تا وجوهی را که در موجودی کالا سرمایهگذاری میشود به حداقل برساند شرکتی که شهامت این را دارد تا وجوه نقد و اوراق بهادار را به حداقل برساند باید ریسک عدم پرداخت بهموقع بدهیهای سررسید شده را بپذیرد چنین شرکتی شاید نتواند پاسخگوی سفارشهای مشتریان باشد و از این لحاظ هم متحمل ضرر خواهد شد شرکت برای جبران چنین ضررهایی در اجرای سیاست جسورانه خود درصدد برمیاید تا برای تهیه داراییهای ثابت منابع مالی را مورداستفاده قرار دهد .
این استراتژی به این معنی است که نرخ بازدهی داراییهای ثابت از نرخ بازدهی وجوه نقد و اوراق بهادار قابلفروش بهمراتب بیشتر است .(نوو،۱۳۸۵)
- استراتژی بدهیهای جاری :
داشتن نوعی استراتژی در اداره امور سرمایه در گردش مستلزم تعیین و حفظ سطح معینی از هر یک از اقلام دارایی جاری و کل داراییهای جاری است. بنابرین اگر استراتژی مدیریت داراییهای جاری مشخص باشد ، مدیریت بدهیهای جاری شرکت میکوشد ، تا ترکیبی مطلوب از منابع مالی ترسیم کند . در اجرای چنین سیاستی فرض بر این گذاشته میشود که نرخ بهره وامهای کوتاهمدت از نرخ بهره وامهای بلندمدت کمتر است . (رهنمای رودپشتی و همکاران،۱۳۸۵)
اگر استراتژی مدیریت داراییهای جاری مشخص باشد مدیریت بدهیهای جاری شرکت میکوشد تا ترکیب مطلوبی از منابع مالی تعیین کند .در اجرای چنین سیاستی فرض بر این گذاشته میشود که نرخ بهره وامهای کوتاهمدت از نرخ بهره وامهای بلندمدت کمتر است ولی مدیران مالی باتجربه متوجه این واقعیت هستند که در مواردی هم ممکن است نرخ بهره وامهای کوتاهمدت از نرخ بهره وامهای بلندمدت بیشتر شود . فراتر اینکه بسیاری از شرکتها متوجه میشوند که به هیچ قیمتی نمیتوانند از چنین منابعی تأمین مالی کنند حتی اگر بازار پول با کمبود پول و اعتبار مواجه نباشد بازهم شیوهای که بانکهای تجاری برای پرداخت وامهای کوتاهمدت در پیش میگیرند به گونهای است که هزینه مؤثر این وامها چندین برابر نرخ بهره اسمی آن ها شود .(نوو،۱۳۸۵)
۱-استراتژی محافظهکارانه[۳۲] :