چکیده انگلیسی ………………………………………………………………………………………………………………… ۱۱۴
عنوان انگلیسی …………………………………………………………………………………………………………………. ۱۱۵
فهرست شکلها
شکل شماره (۲-۱) ساختار بلند ……………………………………………………………………………………………….۵۵
شکل شماره (۲-۲) ساختار تخت ……………………………………………………………………………………………۵۵
شکل شماره (۲-۳) ساختار ساده ……………………………………………………………………………………………..۶۶
شکل شماره (۲-۴) بوروکراسی ماشینی …………………………………………………………………………………….۶۷
شکل شماره (۲-۵) بوروکراسی حرفه ای ………………………………………………………………………………….۶۹
شکل شماره (۲-۶) ساختاربخشی …………………………………………………………………………………………….۷۱
شکل شماره (۲-۷) ساختارادهوکراسی ……………………………………………………………………………………..۷۳
فهرست جدولها
جدول شماره ۱: توزیع فراوانی میزان تحصیلات ………………………………………………………………………..۸۹
جدول شماره ۲: توزیع فراوانی سنوات خدمت ………………………………………………………………………….۹۰
جدول شماره ۳: توزیع فراوانی مقطع آموزشی …………………………………………………………………………..۹۱
جدول شماره ۴: آزمون ضریب همبستگی پیرسون ……………………………………………………………………..۹۳
جدول شماره ۵: آزمون ضریب همبستگی پیرسون ……………………………………………………………………..۹۵
جدول شماره ۶: آزمون ضریب همبستگی پیرسون ……………………………………………………………………..۹۶
تقدیم به:
تمامی پویندگان راه علم و معرفت
چکیده:
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه عوامل شناختی توانمندسازی با ساختار سازمانی در بین مدیران آموزش و پرورش منطقه کاشان بوده است. روش تحقیق، توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی است. و جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه مدیران آموزش و پرورش منطقه کاشان میباشد که کل جامعه آماری ۲۱۸ نفر بوده است. روش نمونه گیری در این پژوهش، تصادفی ساده است. پس از مشخص شدن تعداد نمونه ها، مدیران به طور تصادفی انتخاب شدهاند. حجم نمونه برای انجام تحقیق تعداد ۱۵۶ نفر از مدیران میباشد. ابزار این تحقیق پرسشنامه است که در جهت سنجش توانمندسازی شناختی از پرسشنامه استاندارد اسپریتزر و برای ساختارسازی از پرسشنامه استاندارد رابینز استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد.
در بخش آمار استنباطی از آزمونهای کولموگروف – اسمیرونوف جهت تست نرمال بودن جامعه آماری و برای آزمون فرضیه های تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج آزمون فرضیه ها حاکی از آن است که بین توانمندسازی شناختی و ساختار سازمانی رابطه معنادار وجود دارد. همچنین آزمون فرضیه های فرعی تحقیق مبین این است که بین توانمندسازی شناختی و سه بعد ساختاری رسمیت، تمرکز و پیچیدگی رابطه معنادار وجود دارد.
کلید واژه ها: توانمندسازی شناختی، ساختار سازمانی، رسمیت، تمرکز، پیچیدگی
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
در این فصل به بررسی کلیات تحقیق پرداخته شده است. ابتدا مسئله اصلی تحقیق بیان میگردد و سپس به طور مختصر به تشریح و بیان موضوع پرداخته می شود.
در ادامه ضرورت انجام تحقیق مورد بررسی قرار میگیرد و بر روی تعدادی از تحقیقات انجام گرفته پیرامون موضوع تحقیق مروری مختصر انجام میگیرد.
سپس به فرضیه های تحقیق، اهداف اساسی از انجام تحقیق و نتایج حاصل از تحقیق پرداخته شده و در ادامه، روش انجام تحقیق، قلمرو تحقیق و آزمون های استفاده شده برای تجزیه وتحلیل اطلاعات بیان میگردد و در انتها نیز واژه ها و اصطلاحات تخصصی تعریف می شود.
۱-۱ – بیان مسئله:
بسیاری از مدیران این نکته را تشخیص دادهاند که تنها مزیت رقابتی واقعی و پایدار سازمانها نیروی انسانی (مدیران و کارکنان) آن ها هستند و برای آنکه یک سازمان موفق باشد می بایست این افراد به صورت فعال درگیر انجام کارها شوند. مفهوم توانمند سازی به طور بسیار نزدیکی از طریق به کارگیری مدبرانه منابع انسانی برای نیل به اثربخشی سازمانی با این موضوع تطابق دارد. از همین روی است که کانگر و کانانگو آن را جزء اصلی اثر بخشی سازمانی و مدیریتی می دانند. بنا براین تکنیکهای توانمندسازی نقش حیاتی در نگهداری و توسعه منابع انسانی ایفا می کند. در ابتدا “فرایند توانمند سازی” معادل “تفویض اختیار” و “توسعه مشاغل” و “مشارکت در تصمیم گیری” و. .. تصور می شد و سازمانها چنین فکر میکردند که در زمانی که کاهش هزینه و رقابت پذیری استراتژی رقابتی پایدار است می بایست این کاهش هزینه از طریق افزایش مسئولیتهای نیروی انسانی انجام پذیرد. در واقع “مکانیسم توانمندسازی” به عنوان “ابزاری مدیریتی”[۱] درک می شد که بر اساس برخی فرایندهای مدیریتی انجام می پذیرد. اسپریتزر پیشنهاد میکند اگر توانمندی بخواهد کارکرد لازم را داشته باشد می بایست قبل از آنکه کسی آن را تقدیم نماید ، خود فرد باید چنین احساسی داشته باشد. از نظر او جایگزینی رویکرد نرم افزاری نسبت به توانمندی به جای دیدگاه سخت افزاری به این مهم کمک می کند ؛ لذا با ارائه یک سنخ شناسی جدید در پی ایجاد این رویکرد بود. از نظر اوتوانمندی دربرگیرنده “تصورات ذهنی”[۲] و همچنین”واقعیات عینی”[۳] است؛ به زعم وی “توانمندی روان شناختی” در بر گیرنده حالات مهم روانی فرد نسبت به محیط کاری اوست که در پنج احساس خلاصه می شود:
۱- احساس معنی دار بودن ۲- احساس شایستگی یا خود کار آمدی ۳- احساس تاثیر
۴- احساس خود تعیینی ۵- اعتماد.
این مفاهیم بیانگر یک رویکرد ادراکی و روانی به جای یک رویکرد ساختارگرا و سخت افزاری است. لذا در این پژوهش به دنبال مطالعه این موضوع هستیم که
آیا میان عوامل شناختی توانمند سازی و متغیرهای ساختار سازمانی رابطه وجود دارد؟
آیا میان عوامل شناختی توانمند سازی و رسمیت رابطه معنی داری وجود دارد؟
آیا میان عوامل شناختی توانمند سازی و تمرکز رابطه معنی داری وجود دارد؟
آیا میان عوامل شناختی توانمند سازی و پیچیدگی رابطه معنی داری وجود دارد؟
مدل مفهومی
رسمیت
تمرکز
عوامل شناختی
توانمند سازی
ساختار سازمانی
پیچیدگی
منبع: استیفن رابینز
۱-۲- ضرورت انجام تحقیق:
به دلیل اهمیت توانمندی روان شناختی به عنوان یکی از مهمترین عوامل موفقیت فرایندهای توانمندسازی و مشارکت در تصمیم گیریها ، شناخت شرایطی که بر این متغیر تاثیر میگذارند اهمیت ویژه ای دارد. توماس و ولت هاوس با ارائه یک مدل تئوریک از توانمند سازی بیان میکنند که محیط سازمانی میتواند تصور توانمندی را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. این ادعا از بسیاری جهات درست به نظر میرسد چرا که “متغیرهای ساختاری” از قدرت بیشتری برای تاثیر بر “متغیرهای رفتاری” برخوردار هستند؛ گذشته از این عوامل و ساختار سازمان چارچوبی را بر افراد تحمیل میکند که جهت رفتار افراد و نگرشهای آن ها نسبت به سازمان و حتی خودشان را مشخص می کند. بنابرین می بایست پیوسته در جستجوی راهی باشیم که تاثیر این ساختارها را بر حالات ، مشربها و رفتارهایمان مشخص میکند و از این طریق به اصلاح وضع موجود بپردازیم.