از جمله راهکارها و راهبردهایی که میتوانیم برای پرورش حس عواطف نوجوانان و کنترل و جهت دهی آن به کار گیریم عبارتند از:
۱- احترام به شخصیت جوان؛
۲- مسالمت و مدارا
۳- اغماض و چشم پوشی؛
۴- برخورد مهرآمیز؛
۵- تشویق و ترغیب جوانان به پاکی؛
۶- بها دادن به اظهارنظر آنان؛
۷- دادن مسئولیت های مناسب ؛
۸- ارزش گذاری به شخصیت معنوی جوان.
این راهکارها اگر مورد توجه مربیان و معلمان قرار گیرد، در مجموع موجب پرورش حس عاطفی آنان می شود و نهایتاًً زمینه و بستر لازم شخصیتی را برای بهبود عملکرد تحصیلی در فرد ایجاد میکند(کریم پور، ۱۳۹۱).
۲-۲-۷- احساسات
احساسات یکی از مهمترین اجزای درونی انسانها هستند. برخی از احساسات از نوع واکنشهایی ابتدایی هستند که ارتباطی با تفکر ندارند و بقیه انعکاسی از تجزیه و تحلیل فکر در ارتباط با موقعیت هستند، به این معنی که احساسات مجموعه عواطف و تمایلات انسانها و نشانگر این هستند که فرد خوشحال است یا ناراحت، چیزی را میخواهد یا نمیخواهد، نرم است یا خشک و… . بسیاری از احساسات غیرواقعی و غیرمنطقی هستند. یعنی بیدلیل و خود به خود یا بر اساس افکار غلط منتج از سوابق، کجفهمیها، ترس، امید یا نیاز بروز میکنند(نجفی پور، ۱۳۸۶).
احساسات، غالباً خود را تحمیل میکنند و محدوده بسیار وسیعی هم دارند. ترس، درد، گریه، لذت، ناکامی و .. از زمان تولد با انسان همراه هستند. این احساسات میتوانند فیزیولوژیک، هورمونی و حتی منتج از مصرف دارو باشند، اما بعد از دوران کودکی برخی احساسات به موقعیتها یا وقایع خاص منحصر میشوند، این مطلب همان پدیده یادگیری است. برخی واکنشهای احساسی منافعی به همراه دارند و برخی مختص موقعیتهای خاص هستند. هر دو این ها شرطی بودن احساسات را نشان میدهند. بسیاری از واکنشهای احساسی زاییده تفکر هستند و ربطی به یادگیری ندارند. از طرف دیگر احساسات همیشه تحت تأثیر تفکر هستند چون انعکاس ارزیابی فکر از موقعیت هستند مخصوصاً اگر موقعیت در حال تغییر باشد. اکثر احساسات حاصل این هستند که همه میخواهند دنیا و مافیها را همیشه همان طور که بوده، باقی بماند. وقتی اوضاع ما همان طور که دوست داریم، پیش نمیرود مثل بچه ها نق میزنیم. برخی احساسات مولود نیروهای ناخودآگاه هستند. تفهیم چگونگی کسب یک واکنش پیچیده احساسی، کمک میکند راه اصلاح کردنش را هم پیدا کنیم. البته کشف علت ضروری نیست و خیلی از روشهای اصلاحی بدون ارتباط با علت عمل میکنند. رفتار، احساسات، واکنشهای جسمی و توجیههای عاطفی(نجفی پور، ۱۳۸۶).
عواطف؛ رفتار، احساسات و واکنشهای جسمانی را نیز در بر میگیرد. البته این سه، ارتباط چندانی با هم ندارند یعنی ممکن است کسی احساس ناراحتی شدید داشته باشد ولی اصلاً نشان ندهد و مشکل جسمیهم نداشته باشد. می شود احساس آرامش داشت و ناراحتی معده یا کمر درد هم داشت و خیلی بیخیال یا عصبی رفتار کرد. بعضی از آدمها نمیدانند چه احساسی دارند و کمتر کسی تغییرات فیزیولوژیک خودش را درست حس میکند. تفسیر احساسات حاصل سوابق، تمایل فرد به برخی عواطف و موقعیت است. مصرف دارو در حین اجرای روشهای خودامدادی نمیگذارد پیشرفتها دیده شوند. شاید فرد تمامی نتیجه را حاصل مصرف دارو بداند و به خودامدادی بیاعتنا شود. شاید هم مشکل حل نشود و باز به جای اینکه دارو را بااثر بداند تقصیر را گردن خودامدادی بیندازد. اگر کسی خودش را مسئول رفتار نامطلوب بداند، مضطرب میشود و اضطراب هم احتمال رفتار نامطلوب را بالا میبرد. اگر کسی خودش را مسئول رفتار نامطلوبش نداند، اضطرابش کمتر میشود و زودتر اصلاح میشود. البته پذیرش مسئولیت در بسیاری مواقع (البته نه این موقعیت) مفید است(کریم پور، ۱۳۹۱).
۲-۲-۸- راهبردهای کنترل احساسات ناخوشایند
بدیهی است افراد کاملاً تحت کنترل هیجانات نیستند، بلکه حق انتخاب داشته و میتوانند الگوهای هیجانی سازنده را انتخاب کنند.
الف) راهبردهای شناختی: اولین گام در مهار کردن احساساتی همچون خشم، ترس و غم این است که به آن حالت آگاهی پیدا کنیم و برای رسیدن به این آگاهی باید احساسات و عواطف خود را در هنگام مواجه با موقعیت های ناخوشایند، افکار، باورها و انتظارات و خواسته های خود را بشناسیم.
-
- آگاهی از احساسات خود: افراد مختلف در برابر محرک های یکسان، احساسات متفاوتی را تجربه میکنند. فردی در مقابل یک محرک ناخوشایند احساس غمگینی میکند و دیگری در مقابل همان محرک احساس خشم میکند. دلیل این تفاوت های هیجانی به دو دلیل بستگی دارد: تفاوتهای ژنتیکی بین افراد و تفاوت در ساختار و سبک زندگی خانوادگی.
-
- آگاهی از افکار خود: شناخت افکار هنگام مواجه با موقعیت های ناخوشایند در شناخت هر چه بهتر خود و کنترل هیجانات به ما کمک میکند. اگر فرد به این آگاهی برسد که در موقعیت های ناخوشایند، افکاری غیر واقعی در ذهنش فعال می شود، این افکار قابل کنترل هستند و بتواند عوامل ناکارآمدی افکار خود را بشناسد، آنگاه خواهد توانست این افکار را تحت کنترل خود در آورده و احساسات ناخوشایند کمتری را تجربه کند.
-
- آگاهی از چگونگی پردازش رویدادها: هر فرد متناسب با ساختار ذهنی خود اطلاعات دریافتی را پردازش میکند به همین دلیل، دو نفر از یک رویداد یکسان، برداشتی متفاوت دارند.
- آکاهی یافتن از خواسته ها و انتظارات خود: اگر کاری مطابق خواسته های شما انجام نشود، چه احساسی را تجربه می کنید؟ باید بدانیم در مواجه با موقعیت ها تنها محیط پیرامون ما تعیین کننده نیست، بلکه خود فرد نیز مؤثر است. با این حال افرادی که خودپنداره ی ضعیف داشته و انتظارات زیادی از اطرافیان دارند بیشترین احساس ناخوشایند را تجربه خواهند کرد و برعکس اگر خود پنداره ی قوی داشته باشیم همه ی موقعیت ها را بر اساس انتظار از دیگران نمی بینیم.
ب)- راهبردهای رفتاری: دو شیوه برای از بین بردن تجربیات ناخوشایند وجود دارد:
۱- شیوه های بلند مدت: این شیوه در طی زمان آستانه تحمل فرد در مقابل موقعیت های ناخوشایند را افزایش میدهد وآرامش نسبی برای فرد به دنبال خواهد داشت. روش هایی مانند ورزش، پیشبینی کردن وقایع و تمرین آرام سازی خود از همین شیوه هاست.