اکثر محققان بر این عقیده متفق القول هستند که خطرپذیری در مفهوم اعتماد محوری است. بر طبق نظر لومان[۱۱۰] (۱۹۸۸) اعتماد راه حلی برای مشکلات ویژه خطر پذیری دررابطه میان افراد است زیرا نگرشی است که امکان خطر کردن را فراهم می کند. هنگامی که افراد راهکار یک فرد را به جایگزینهای آن ترجیج می دهند ، علی رغم امکان نامید شدن از عمل آن فرد ، آنها موقعیت را با اعتماد معین می کنند( کوپمن و بایلسما، ۲۰۰۳).
در تعریفی دیگر اعتماد به عنوان حالتی توصیف شده است که شامل انتظارات اطمینان بخش از انگیزه های فرد دیگر نسبت به خود در موقعیتهایی است که ریسک را در بر می گیرد.(گیلدر ، ۲۰۰۳، بان و هولمز ، ۱۹۹۱).
میر (۱۹۹۵) اعتماد را تمایل به در معرض خطر قرار گرفتن می داند و بنابراین در روابط بین فردی ریسک ایجاد می شود در حالیکه به گفته روسو[۱۱۱] و همکاران(۱۹۹۸) بقیه تعاریف نسبت به این تعریف کمتر به موضوع خطرپذیری پرداخته اند و بیشتر موضوعاتی نظیر اطمینان[۱۱۲] ، ترس و احتمال پرداخته اند(نول ، ۲۰۰۷).
جدول ۲٫۱٫ تعاریف اعتماد سازمانی (مورلینک ، ۲۰۰۵)
تعریف مولف
تنظیم هشیارانه وابستگی یک فرد به دیگران . زند[۱۱۳] (۱۹۷۲)
اندازه ای که فرد در آن مایل است تا نسبت به گفتار وکردار دیگران
اطمینان داشته باشد و قصد مناسب به آنها داشته باشد. کول و وال[۱۱۴] (۱۹۸۰)
وضعیتی که شامل انتظارات مثبت مطمئن درباره انگیزه های دیگران نسبت
به خود در موقعیتهایی که خطر کردن را در بردارد. بون و هولمز[۱۱۵] (۱۹۹۱)
حدی که در آن فرد اطمینان دارد و مایل است تا بر اساس گفتارها ، اعمال و
تصمیمات دیگران عمل کند. مک آلیستر(۱۹۹۵)
تمایل یک طرف (اعتماد کننده) به در معرض خطر بودن اعمال طرف دیگر بر پایه
این انتظارکه آن طرف عملی به خصوص را انجام خواهد داد که برای
اعتماد کننده اهمیت دارد فارغ از توانایی برای کنترل و نظارت بر طرف دیگر . میر و همکاران(۱۹۹۵)
انتظارات ویژه مبنی بر اینکه اعمال طرف دیگر سودمند خواهد بود به
جای اینکه زیان آور باشد و توانایی عمومی برای مسلم فرض کردن آرایش
گسترده ای از خصیصه های نظم اجتماعی. گرید و مایلز(۱۹۹۶)
انتظارات مثبت اطمینان بخش درباره رفتار دیگران در متن خطرپذیری. لیکی[۱۱۶] و همکاران(۱۹۹۸)
بازتاب انتظار یا باوری که طرف دیگر خیرخواهانه عمل خواهد کرد. ویتنر[۱۱۷] و همکاران(۱۹۹۸)
حالتی روانشناختی شامل قصد به در معرض خطر قرار دادن خود بر پایه انتظارات مثبت. روسو و همکاران(۱۹۹۸)
پیلوتلا و همکاران (۱۹۹۸) اعتماد را داشتن انتظارات مثبت از نتایج دانستند که یک فرد می تواند بر اساس اعمال مورد انتظار فرد دیگر در یک تعامل دریافت کند که بوسیله عدم اطمینان مشخص شده است. این محققان اعتماد را به عنوان پدیده ای که در یک محیط نامطمئن خطر پذیر قرار دارد ، بازتاب جنبه ای از پیش بینی پذیری در حضور موقعیتی یا فردی بخصوص دانستند (چاتوس و همکاران ، ۲۰۰۷٫ص ۳۴۰).
از طرف دیگر برخی محققان نظر دیگری دارند. روس[۱۱۸] (۲۰۰۵) در تقابل با نظر لومان (۱۹۸۸) عدم قطعیت[۱۱۹] (عدم اطمینان) و اعتماد را دو مفهوم مرتبط می داند و خطرپذیری را با اعتماد متفاوت می داند. به جای تبدیل و تحول عدم اطمینان به درون مفهوم خطر پذیری از طریق به کارگیری مکانیسمهای کنترل غیر شخصی مانند سلسله مراتب و قرارداد ، طرفهای معتمد با عدم اطمینان زندگی می کنند . آنان به راحتی عدم قطعیت را کنار نمی گذارند بلکه آن را در روابط فردی اعتماد زا در بر می گیرند.بنابراین در روابط اعتماد زا عدم اطمینان هرگز در قالب و عبارت خطرپذیری معنا نمی شود آن طور که بوسیله لومان(۱۹۸۸) اشاره شده است. خطر پذیری شامل اطلاعات ، محاسبه ، ارزیابی ، بازبینی ، مدیریت و کنترل است . اما در طرف دیگر اعتماد از تمام این گامها که برای مدیریت عقلانی یک فعل و انفعال لازم است اجتناب می ورزد. عاملان در یک فعل و انفعال معین عدم قطعیت را می پذیرند و آن را مستقیما مدیریت نمی کنند. آنان روابط اجتماعی را مدیریت می کنند که زیربنای قرارداد های ضمنی یا صریح است. عاملان با بنا گذاشتن فعل و انفعال بر اساس اعتماد نظارت را از یک فعل انفعال به رابطه تغییر می دهند.
-
- اعتماد و همکاری
همکاری و اعتماد به طور نزدیک و مثبتی مرتبط هستند . گامبتا(۱۹۸۸) اعتماد را در رابطه با همکاری به طور واضحتری تعریف می نماید :
” هنگامی که ما به فردی اعتماد می کنیم یا اینکه می گوییم او قابل اعتماد است ، این احتمال را که او عملی را انجام خواهد داد که برای ما سودمند است یا حداقل ضرربار نیست را مطرح می نماییم که این امر بسسیار کافی به نظر می رسد که به شکلی با او همکاری نماییم” ( کوپمن و بایلسما، ۲۰۰۳).
تایلر(۲۰۰۳) بر اساس یافته های دو تحقیق بر اهمیت اعتماد انگیزه محور و عدالت رویه ای تاکید می کند و معتقد است که هر کدام کمکی جداگانه به فهم همکاری در گروه های اجتماعی می کنند.
در تحقیقی که هان و مورگان(۱۹۹۴) انجام دادند روابط کاری همراه ببا اعتماد با عث ایجاد همکاری و کاهش تضاد ها بین افراد می شود. (کاستا ، ۲۰۰۳) . مجموعه از تعاریف اعتماد در جدول(۲٫۱)آمده است. این تعاریف عمومی از اعتماد هستند که در سالهای مختلف توسط اندیشه ورزان ارائه گشته و حاوی عناصر گوناگون اعتماد هستند(هارتگ و دتز ، ۲۰۰۶). به دلیل اینکه در تعاریف اعتماد انتظارات نقش مهمی را دارند در بخش بعد به این موضوع می پردازیم:
-
- اعتماد و انتظارات
در تعاریف مربوط به اعتماد انتظارات جزء مهمی محسوب می شوند. در اکثر نظریات مانند نظریه ذهنیات[۱۲۰]و مدلهای ذهنی[۱۲۱]که چگونگی ایجاد فرایند اعتماد را شرح می دهند انتظارات نقش مهمی را ایفا می کنند. اعتماد بر اساس تجربیات گذشته به عنوان پیش فرض محسوب می شود و ما همواره قابلیت اعتماد را فرض می گیریم مگر انکه شواهدی تازه مبنی برتخطی از آن مشاهده شود. ذهنیات نمایشگر مانند پیش الگوها در زبان و دسته بندی ها هستند. یک پیش الگو یا نمونه اولیه، نسخه یا الگویی را از یک طبقه ارائه می دهد که اعضای ان طبقه را به هم مرتبط می سازد. استفاده از این الگوها و مکانیسم ها با عث تطابق بهتر و بقای بیشتر می شود. بنابراین در محیطهای نامطمئن ما نیاز به استفاده از چنین مکانیسم هایی مانند تطبیق یا سازگاری و لنگر انداختن[۱۲۲] هستیم . این لنگرها یا تکیه گاه ها کمک می کنند تا بیشترین ارزش جدید یک متغیر و یا ارزش مشاهده شده در رفتار افراد در موقعیتهای مشابه را انتخاب کنیم و از عدم اطمینان بکاهیم. ما خطوط راهنمای گذشته را با توجه به شواهد نو اتخاذ می کنیم.بنابراین این ذهنیات از قبل موجود می توانند مفید و توجیه پذیر باشند و در عین حال خطاهایی را به بار آورند. ارتباط این ذهنیات با اعتماد روشن است. زیرا آنها انتظارات و نگرشهای به سوی قابلیت اعتماد را ایجاد و متاثر می سازند. بنابراین یک فرد می تواند انتظاارت را توسعه دهد، انتظاارت نقض شده را شرح دهد و قابلیت اعتماد را بر طبق انچه در ذهن در دسترس است مانند کلیشه ها ، هنجارهای موجود یا تجربیات گذشته نسبت دهد(نوتبوم، ۲۰۰۳٫ ص ۱۸-۱۹). انتظارات درباره اعمال سودمند دیگران بوسیله تجربیات گذشته از چنین رفتارهایی افزایش می یابد . اگر افراد انتظارات گذشته را در نظر بگیرند ، این آوازه مناسب انتظارات مثبت در آینده را افزایش خواهد داد و باعث افزایش سطوح اعتماد فرد و تمایل بیشتر او به همکاری خواهد شد (کوپمن و بایلسما، ۲۰۰۳).
در رابطه اعتماد و انتظارات زانینی[۱۲۳] (۲۰۰۷) به نقل از ریپرگر[۱۲۴] (۱۹۹۸) بیان می دارد انتظاری از اعتماد که اساسی را برای عمل اعتماد فراهم می کند در ادراک ذهنی اعتماد کننده[۱۲۵] نسبت به انگیزش اعتماد شونده[۱۲۶] در رابطه با سرمایه گذاریش (اعتماد کننده) قرار دارد. بر طبق نظر ریپرگر(۱۹۹۸) هر انتظاری از اعتماد به عنوان یک حالت روانشناختی ذهنی ، دو عنصر را در موقعیتهای همزیستانه دو بخشی در بر می گیرد : جنبه احساسی و شناختی .این دو جنبه بنا بر شخص یا موقعیتی خاص تغییر می کنند و گاهی این دوجنبه در انتظار از اعتماد بر هم غلبه می کنند. جنبه شناختی ظرفیت محایبه خطرپذیری در موقعیتی معین است و جنبه احساسی واکنشی عاطفی است و رپیرگر بیان می کند که این جنبه از جریان تجزیه و تجلیل اعتماد قابل حذف نیست و معمولا بعد از جنبه شناختی ظهور پیدا می کند. جنبه های احساسی واکنشهایی هستند که نسبت به ادراک شناختی توسعه می یابند. بنابراین هنگامی که اعتماد نسبت به انگیزه اعتماد شونده( بوسیله ادراک ذهنی اعتماد کننده) ایجاد شد ، هر پدیده اعتماد حتی تحت شرایط سخت عاطفی و احساسی ابتدا باید جنبه های شناختی انگیزه اعتماد شونده را بشناسد.
همانطور که در جدول۲٫۱ دیده می شود ساختارهای احساسی و شناختی فردی اعتماد کننده بوسیله شکلهای ذهنی ادراکی او و ویژگی های عینی موقعیت ، اطلاعات حاضر درباره یک موقعیت معین و اطلاعات اندوخته از گذشته تاثیر می پذیرد. در اینجا مفهوم عدم تقارن اطلاعاتی از سویریپرگر ارائه شد. طبق گفته او تصمیم اعتماد کننده از طریق اطلاعات گذشته و آینده درباره انگیزه های اعتماد شونده نسبت به احترام گذاشتن به سرمایه گذاریش شکل می گیرد. اختلاف بین انگیزه حقیقی اعتماد شونده و عدم قطعیت ذهنی اعتماد کننده این فیلتر یا عدم تقارن را ایجاد میکند. ما ارزیابیهای ذهنی مان را از ویژگی های فرد یا گروه دیگر بر اساس اطلاعات محدودی که درباره انگیزه های نفع شخصی او در جهت سرمایه گذاریمان دارییم ، انجام می دهیم.