بهطورکلی در کشورهایی که تمرکز مالکیت در سطح بالایی قرار دارد سهامداران عمده با در اختیار داشتن تعداد زیادی سهام و در نتیجه حق رأی بیشتر، در جلسات مجمع عمومی میتوانند از آرای کافی برای انتخاب هیئتمدیره برخوردار شوند و در نتیجه نقش مهمی را در کنترل و اداره شرکت داشته باشند. اعمالنفوذ در اعضای هیئتمدیره و در اختیار گرفتن آن ها توسط سهامداران عمده، آثار سویی مانند سلب مالکیت از سهامداران اقلیت و یا انتقال منافع به خارج از شرکت و به نفع سهامداران عمده را در بردارد. بااینحال آثار نامناسبی که در جریان ورشکستگی شرکتهای بزرگ مانند انرون[۶۲] رویداده اهمیت تمرکز مالکیت را آشکار میسازد.
هنگامی که مدیران سهم کوچکی از ارزش ویژه شرکت را در اختیار دارند و سهامداران شرکت نیز پراکندهاند، این امکان وجود دارد که مدیران اجرایی بیشترین سعی خود را در حداکثر نمودن منافع خود بهجای منافع سهامداران به کار گیرند. در چنین شرکتهایی با مالکیت متمرکز، هیئتمدیره و سهامداران عمده میتوانند به عنوان مکانیزههای نظارتی در جهت کاهش رفتارهای خویشمدار مدیران اجرایی عمل کنند. این دو گروه به عنوان ناظرینی عمل میکنند که قادر به افزایش کیفیت عملکرد مدیران اجرایی، ارتقای سطح کارایی شرکت و همچنین اهرم بازدارندهای در جهت جلوگیری از اتخاذ تصمیمات نامطلوب توسط مدیریت میباشند. کانگ[۶۳] نیز نتیجه گرفت که حضور سهامدار عمده در شرکت، بازده مدیریت را افزایش میدهد زیرا باعث بهبود وظایف نظارتی در شرکت میگردد. .[۱۶]
ارزش بازار[۶۴]
مقدمه
ارزش بازار سهام شرکتها میتواند متأثر از عوامل گوناگونی باشد که تاکنون تعداد زیادی از این عوامل در تحقیقات و متون مختلف موردبحث و بررسی قرارگرفته است. هدف اصلی گزارشگری مالی کمک به استفاده کنندگان بهویژه سرمایهگذاران در تصمیمگیریهای اقتصادی است و ارزیابی ارزش شرکت، مبنای اصلی تصمیمات اقتصادی سرمایهگذاران قرار میگیرد؛ بنابرین ارزیابی سودمندی اطلاعات حسابداری در ارزشیابی سهام یا مربوط بودن اطلاعات حسابداری به ارزش شرکت که در تحقیقات اخیر موردتوجه زیادی قرارگرفته، به عنوان یک الگوی اصلی در تحقیقات حسابداری مالی مطرحشده است. چن چالز و شیمین چن[۶۵] (۱۹۹۹) بیان داشتند که ارزش بازار شرکت بیانگر ثروت سهامداران است و در رویکرد ارزیابی متوازن، ارزش سهام به عنوان یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد شرکت است، بنابرین پیشبینی آن برای سرمایهگذاران و هم برای مدیریت از اهمیت خاصی برخوردار است. .[۶۱] بیور[۶۶] و همکاران (۲۰۰۴) تمرکز بر سود، به علت نقش مرکزی آن در سیستم اطلاعات مالی شرکتها است که بر این اساس تحلیل گران مالی از سود و نسبتهای متفاوت مرتبط با آن جهت ارزیابی عملکرد، ثبات مالی، مقایسه های فراگیر و سریهای زمانی استفاده مینمایند. بررسی مربوط بودن سود باارزش شرکت دارای جامعیت بوده و متناسب با معیارهای سنجش کارایی و عملکرد است. .[۴۳] بابالیان[۶۷] (۲۰۰۱) سود حسابداری بر اساس مبنای تعهدی اندازهگیری و گزارش میشود. ازاینرو بین سود حسابداری و جریانهای نقدی عملیاتی گزارششده در صورت گردش وجوه نقد، تفاوت به وجود میآید و سود حسابداری قابلتقسیم به دو بخش نقدی و تعهدی میشود. همان طور که تجزیه سود به دو بخش نقدی و تعهدی باعث کاهش میانگین خطای پیشبینی میشود، تقسیم بخش تعهدی سود (به اقلام تعهدی جاری و غیر جاری) نیز منجر به کاهش میانگین خطای پیشبینی میگردد و در تحقیقات مربوط بهپیشبینی ارزش بازار شرکت، کاهش خطای پیشبینی بسیار مهم است. .[۵۱]
انواع ارزش سهام
ارزش بازار سهام
ارزش بازار سهام، قیمتی است که در بازار با توجه به میزان عرضه و تقاضا تعیین میشود و خریدوفروش سهام انجام میشود.
ارزش اسمی[۶۸]
ارزش اسمی هر سهم، قیمتی است که هر سهم شرکت، برای اولین بار با آن قیمت عرضه میشود و در ایران ۱۰۰۰ ریال است.
ارزش دفتری[۶۹]
ارزش دفتری در واقع ارزش حسابداری است و از ترازنامه به دست میآید؛ یعنی اگر حقوق صاحبان سهام را تقسیمبر تعداد سهم بکنیم، ارزش دفتری را حساب کردهایم.
ارزش ذاتی[۷۰]
ارزش ذاتی، یعنی ارزش واقعی سهم که با توجه به جریانهای نقدی که در آینده ایجاد میکند و نرخ بازده مورد انتظار سهامدار تعیین میشود. اگر قیمت سهام در بازار زیر ارزش ذاتی خود باشد، سهام ارزنده است و باید خرید و اگر بالاتر از قیمت ذاتی خود باشد، باید سهام را فروخت.
ارزش انحلال[۷۱]
ارزش انحلال، ارزش هر سهم است موقعی که شرکت منحل میشود. همان طور که میدانیم سهامداران مالک شرکت هستند. پس در هنگام انحلال هم هر آنچه از داراییها مانده باشد به سهامداران میرسد؛ بنابرین اگر بدهیها را از داراییها کم کنیم و تقسیمبر تعداد سهام کنیم، ارزش انحلال به دست میآید.
پیشینه تحقیق
یانگ سان کوان[۷۲] در سال ۲۰۱۲ در تحقیق خود تحت عنوان آنالیز عملکرد سرمایه انسانی و بهرهوری به این نتیجه رسیدند که ارتباطات مؤثر در نیروی کار، سطح بالایی از بهرهوری را برای سرمایه فکری و انسانی ایجاد و برای سازمانهای تجاری مزایای رقابتی در اقتصاد جهانی فراهم میکند. .[۸۰]
کیتسا[۷۳] و همکاران به بررسی رابطه میان داراییهای نامشهود و سرمایه فکری پرداختند و به این نتیجه رسیدند که رابطه مثبت و معنیدار بین داراییهای نامشهود و سرمایه های فکری وجود دارد. .[۴۹]
کاپلان و نورتون[۷۴] (۱۹۹۶) به تشریح اتحاد استراتژیک به عنوان روش ارزشمند جهت مدیریت سرمایه فکری پرداختند. .[۴۸]
هانت[۷۵] (۲۰۰۳) تلاش خود را بر سنجش دانش و داراییهای مبتنی بر دانش قراردادند. .[۴۷]
ژو و فینک[۷۶] (۲۰۰۳) مفهوم شبکه سرمایه فکری را به عنوان حلقه نظاممند رابط میان سرمایه فکری و مدیریت دانش مطرح نمودند. .[۸۰]
اودونل[۷۷] و همکاران (۲۰۰۳) به این نتیجه رسیدند که ۶۰% ارزش شرکت به سرمایه فکری وابسته است که در این میان بالغبر ۵۰% ارزش شرکت وابسته به سرمایه انسانی و به ترتیب ۲۰% و ۳۰% ارزش شرکت تحت تأثیر سرمایه ساختاری داخلی و خارجی است. .[۶۰]
وکسلر[۷۸](۲۰۰۲) به بررسی ارتباط میان سرمایه های فکری و حافظه سازمانی پرداخت. .[۷۹]
تای و چن[۷۹](۲۰۰۹) با یک مدل جدید رویکرد فازی دوطرفه، به ارزیابی سرمایه فکری پرداختند. عنوان پژوهش مربوط به ارزیابی یک مدل جدید سرمایه فکری بر پایه محاسبه متغیر روانشناسی میباشد. .[۳۱]
لو[۸۰] و همکاران (۲۰۱۰) پژوهشی در مورد تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکتهای خردهفروشی انجام دادند و نتیجهگیری نمودند که سرمایه فکری، علاوه بر بیان ارزش واقعی این شرکتها، سبب ایجاد مزیتهای رقابتی بین شرکتهای خردهفروشی است. .[۶۹]