بر حسب اهمیت کارکردی حمایت اجتماعی، این سازه بر نتایج متعددی اثرگذار است. برخی شواهد پژوهشی بر اثر ضربه گیرانه حمایت اجتماعی در برابر عوامل استرس زا تأکید کردهاند. بر این اساس، شوارز و کنول (۲۰۰۷) در یک مطالعه مروری و با استناد به برخی شواهد تجربی و دیدگاه های نظری تأکید کردند که حمایت اجتماعی ادراک شده در فرایند استرس و مقابله دارای اهمیتی حیاتی میباشد. در این مطالعه، شوارز و کنول[۸۹] (۲۰۰۷) با استناد به مبانی نظری و تجربی موجود و با هدف تأکید بر سازوکارهایی که از طریق آن ها حمایت اجتماعی ادراک شده در پیشبینی سطوح متمایز تجارب استرس زا افراد مؤثر واقع میشوند، اقدام به طرح دو فرضیه کردند.
فرضیه توانمندسازی. در «فرضیه توانمند سازی»[۹۰] تأکید می شود که حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق تقویت باورهای خودکارآمدی در پیشبینی تجارب استرس زای افراد نقش آفرینی میکند. بر اساس دیدگاه عاملیت پیش گستر، تجربه حمایت در برابر مطالبات موقعیتی به مثابه یک عامل حفاظتی احتمالی ایفای نقش نمی کند (بنیت و بندورا[۹۱]، ۲۰۰۴). بلکه، حمایت، از طریق افزایش در توانمندی ها و قابلیت های انطباقی فردی در مواجهه با چالش ها و غلبه بر مشکلات، خودکنترلی فردی را افزایش میدهد. در واقع، حمایت اجتماعی در مواجهه با یک عامل استرس زا فرصت استفاده از تجارب جانشینی را برای افراد فراهم می آورد. این موضوع بیشتر زمانی پدیدار می شود که منابع فراهم آورنده حمایت خود به دلیل برخورداری از شایستگی لازم در مواجهه با مسائل مشابه تجارب موفقیت زایی کسب کرده باشند. به بیان دیگر، حمایت اجتماعی، بیانگر یک تجربه نمادین است که از طریق آن، اعضای یک شبکه ارتباطی؛ اطمینان کلامی لازم را درباره شایستگی دریافت کننده در مواجهه با مسائل فراهم می آورد. مسیر احتمالی دیگر، که از طریق آن تجارب حمایتی در مواجهه با موقعیت های استری زا منجر به تقویت باورهای خودکارآمدی میشوند این است که حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق کاهش عواطف منفی در افزایش باورهای خودکارآمدی مؤثر واقع میشوند. عواطف منفی و برانگیختگی وابسته به استرس، به مثابه دو منبع بااهمیت درباره شایستگی فردی در مواجهه با موقعیت های استرس زا اطلاعات لازم را تدارک می بینند. بنابرین، تجارب حمایتی ادراک شده از طریق کاهش عواطف منفی و برانگیختگی وابسته به استرس در تقویت باورهای خودکارآمدی مؤثر واقع میشوند.
پارهای از مطالعات نشان دادهاند که حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق تقویت باورهای خودکارآمدی در غلبه بر مطالبات چالش انگیز و ایجاد پیامدهای دلخواه مؤثر واقع می شود (کلینک[۹۲] و همکاران، ۲۰۰۸؛ بنیت و بندورا، ۲۰۰۴؛ چانگ و سان[۹۳]، ۲۰۰۰؛ دانکن و مک آلی[۹۴]، ۱۹۹۳). نتایج مطالعه کلینک و همکاران (۲۰۰۸) نشان داد که بین حمایت خانوادگی و ادراک دانشجویان از توانایی خود در مواجهه با موقعیت های استرس زای تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. برخی شواهد پژوهشی دیگر نیز تأکید کردهاند که حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق تقویت باورهای خودکارآمدی در بهبود نشانه های فیزیکی استرس مؤثر بوده اند (لوسی نیسکا، سارکار و نول[۹۵]، ۲۰۰۷).
فرضیه پرورش. در فرضیه پرورش[۹۶] اشاره می شود که کارکرد توانمندسازی حمایت، فقط یک سازوکار احتمالی در محدوده فرایند استرس و انطباق ارائه میدهد. با وجود ترسیم یک مسیر معکوس از باورهای خودکارآمدی به سمت تجارب حمایت اجتماعی، جهت گیری فرضیه پرورش با دیدگاه عاملیت پیش گستر سازگار میباشد. به بیان دیگر، خودکارآمدی فقط یک عامل میانجیگر بین حمایت و بهبود نیست، بلکه خود در ایجاد تجارب حمایت اجتماعی مؤثر میباشد. فرضیه پرورش تأکید میکند که باورهای خودکارآمدی منابع اجتماعی را افزایش میدهد. این مهم از طریق فعالیت های اجتماعی خودکنترلی انجام می پذیرد. افراد ابتکار عمل را در دست می گیرند، آن ها بیرون میروند و تعاملات اجتماعی را تجربه میکنند، به منظور حفظ روابط اجتماعی باارزش تلاش میکنند و برای بهبود، بسط و پرورش شبکه روابط اجتماعی خود سرمایه گذاری میکنند. با افزایش باورهای خودکارامدی منابع حمایتی افزایش نشان میدهند. شواهد تجربی مختلف از فرضیه پرورش حمایت کردهاند (شوارزر و گاتیرز ـ دونا[۹۷]، ۲۰۰۵؛ شوارزر، هان و اسچرودر[۹۸]، ۱۹۹۴).
الگوهای مربوط به کارکردهای ضربه گیرانه حمایت اجتماعی در برابر استرس
ویتن[۹۹] (۱۹۸۵) نسخه های متمایز الگوهای اثرات ضربه گیرانه منابع مقابله ای در برابر عوامل استرس زا را از یکدیگر متمایز کرد. ویتن (۱۹۸۵) به منظور تأکید بر منطق تفسیری هر یک از الگوها، الگوهای آماری متناظر با هر یک از نسخه های متمایز را بسط داد. در پژوهش ویتن (۱۹۸۵) دو الگوهای تعاملی[۱۰۰] و افزایشی[۱۰۱] اثرات ضربه گیرانه منابع مقابله ای بیرونی در برابر استرس از یکدیگر متمایز شدند. به عبارت دیگر، به منظور تفکیک الگوهای اثرات ضریه گیرانه منابع مقابله ای در برابر استرس، در الگوی تعاملی بر اثرات تعدیل کننده[۱۰۲] منابع مقابله ای در برابر عوامل استرس زا و در الگوی افزایشی بر اثرات بازدارنده[۱۰۳] منابع مقابله ای در برابر عوامل استرس زا تأکید شد.
الگوی اثرات تعاملی منبع مقابله ای در برابر استرس بیانگر موقعیتی است که در آن با حضور منبع مقابله ای اثر استرس به طور معناداری کاهش نشان میدهد (شکل ۲-۲). در الگوی اثرات بازدارنده، یک منبع مقابله ای ـ که بازدارنده اثر استرس میباشد ـ از طریق افزایش در سطح استرس بسیج می شود و در نتیجه اثر علّی کلی استرس را تعدیل میکند (شکل ۱-۲).
شکل ۲-۲، الگوی اثرات تعاملی منبع مقابله ای در برابر استرس را به مثابه یکی از شناخته شده ترین الگوهای اثرات ضربه گیرانه در برابر استرس نشان میدهد. این الگو نیازمند به تعامل بین استرس و حمایت اجتماعی است که در آن اثر استرس در سطوح بالاتر حمایت اجتماعی به طور قابل ملاحظه ای کاهشمی یابد. در شکل ۲-۲، تعامل بین استرس و حمایت اجتماعی به صورت یک الگوی علّی مشاهده می شود. در این الگو، حمایت اجتماعی به طور مستقیم بر رابطه بین استرس و پریشانی اثر میگذارد. در شکل ۲-۲، ضریبِ اثر استرس مربوط به وضعیتی است که حمایت اجتماعی در فقدان کامل به سر میبرد. با افزایش حمایت اجتماعی، از اثر منفی استرس بر متغیر وابسته کاسته می شود.
۱/۰-
۵/۰
حمایت اجتماعی
استرس
پریشانی
شکل ۲ـ۲ الگوی اثرات تعاملی ضربه گیرانه منبع مقابله ای بیرونی حمایت اجتماعی در برابر استرس (در این الگو، منبع مقابله ای به مثابه یک متغیر تعدیل کننده میباشد) (ویتن، ۱۹۸۵).
۴/۰-
۴/۰
۵/۰
پریشانی
حمایت اجتماعی
استرس