۲-۱-۳-۶ تفاوت های زنان و مردان
به اعتقاد روان شناسان در پیدایش تفاوت های زنان و مردان هم عوامل ارثی و هم عوامل محیطی هر دو سهم مهمی دارند اما جامعه شناسان معتقدند که تفاوت های زن و مرد معلول تفاوت در رفتاری است که جامعه در مورد آن ها پیش میگیرد و در کل تفاوت زن و مرد در جزئیات است و نه کلیات از آنجا که یکی از عوامل مؤثر در رضایت از زندگی زوجین درک تفاوت های بین زوجین میباشد در اینجا به ذکر بعضی از موثرترین تفاوت ها فیزیولوژیکی ، عاطفی و شناختی می پردازیم.
نقش کروموزوم y در ایجاد تفاوت ها
کروموزوم y اولا باعث می شود که جنین انسان پسر باشد و ثانیاً با الگوی خاص و کاملا متفاوتی از الگوی جنین دختر رشد کند علاوه بر این کروموزوم ویژگی جنس نر را نیز به او میدهد مثلا پسر در مقابل انواع آسیب های جسمی روانی نسبت به دختر حساس تر است . مرگ و میر پسران در دوران جنینی و در طول زندگی بیشتر از دختران است و مردها عموما از نظر بدنی نیرومندتر از زن ها هستند. که همه این ها جزء ویژگی های بنیادی مردهاست و چندان به محیط اجتماعی بستگی ندارد (گنجی، ۱۳۷۵).
تفاوت در رشد
جنین پسر در رحم مادر خیلی سریعتر از جنین دختر رشد میکند، این برتری تا ۱۲ سالگی است واز آن پس رشد دخترها بیشتر می شود ولی خلاصه باز پسرها جلو می افتند.دوره استراحت قلب در هر زمان در پسرها کوتاه تر از دخترهاست. بعد از شروع عادت ماهانه بسیاری از دختران هم از نظر جنسی و هم از نظر روانی دچار ناراحتی میشوند آستانه حس درد و حس لمس دختران از بدو تولد پایین تر از پسران است ولی توانایی شنوایی و بویایی زن ها بالاتر از مردان است. این تفاوت طوری است که پسران را برای زندگی فعال و پر جنب و جوش و دختران را برای زندگی آرام آماده میکند (گنجی، ۱۳۷۵).
حجم مغز : صد سال پیش دانشمندان متوجه شدند که حجم مغز مردان بیشتر از آن است و همین مسئله را دلیل هوشمندی بیشتر مردان برشمردند. این نگرش بعدها با این فرضیه که حجم مغز انسان تابع ابعاد جسمانی است (رحمتی، ۱۳۸۰).
هیپوتالاموس : ناحیه کوچکی در بخشی از مغز است و تفاوت های جنسی در این ناحیه به چشم میخورد این تفاوت ها ناشی از تمایز بافت مغزی است که در مرحله رشد جنینی صورت میگیرد ممکن است تفاوت های جنسیتی در هیپوتالاموس اثراتی بر روی رفتارهای دو جنس داشته باشد لیکن این مسئله تحقیقات ثابت نشده است (رحمتی، ۱۳۸۰).
نیمکره راست، نیمکره چپ : به عقیده جری لوی میزان جانبی شدن(استفاده از نیمکره خاصی از مغز ) مغزی زنان کمتر از مردان بوده و احتمال این که دو طرفه باشد در زنان بیشتر است. بدین صورت فضای عصبی بیشتری برای پردازش کلامی اختصاص یافته و پدیده واسطه کارایی زنان در آزمون کلامی بهتر از مردان است. از سوی دیگر به همان نسبت که زنان در تواناییهای کلامی مهارت کسب میکنند به همان میزان نیز در تواناییهای فضایی ضعیف میشوند. ما حصل کلام این که بنا بر ادعای لوی مهارت های کلامی زنان بیشتر از مردان بوده و در مهارت های فضایی ضعیف تر از مردان هستند پژوهش های انجام شده فرضیه مطرح شده توسط لوی را اثبات میکنند در رابطه با سنجش توانایی کلامی مردا ن نیز ثابت شد که مردان بیشتر از زنان جانبی میشوند و این مسئله دلیل ضعف شان میباشد. (رحمتی،۱۳۸۰).
اعتماد به نفس : تحقیقات انجام شده حاکی از این است که جنس مونث در قیاس با مردان از اعتماد به نفس کمتری برخوردار است تحقیقات انجام شده در مورد کودکان پیش دبستانی در مقطع سنی ۵/۴ – ۴ سالگی نیز نتایج مشابهی را به دست داده است . به عبارت دیگر جنس مونث تلقی چندان مثبتی از کارکردهای خویش ندارد (رحمتی،۱۳۸۰).
مستندات و یافته های موجود حاکی از این است که اشخاصی که در رابطه با موفق شدن مردد هستند از اعتماد به نفس کارآمدی برخوردار نبوده و بدین واسطه از پس کارهای چالش برانگیز بر نمی آیند برای ارزیابی اعتماد به نفس حقیقی زنان باید برخی از مسایل روشن شود. فرضا چنانچه زنان وظیفه ای را متعلق به جنسیت خویش بدانند در این مقوله اعتماد به نفس چشمگیری را عرضه داشته و کار را به نحو احسن انجام میدهند به علاوه چنانچه زنان در رابطه با وظایف محوله با باز خورد و پس خوراند مثبت مواجه شده و از کیفیت تواناییهای واقعی خویش آگاه شوند به لحاظ داشتن اعتماد به نفس هیچ گونه کاستی و نقیصه ای ندارند. نکته آخر در رابطه با قیاس میزان اعتماد به نفس دو جنس این که اگر زنان احساس کنند که کارشان با دیگران مقایسه می شود، دستخوش ضعف اعتماد به نفس میشوند حال اگر کارشان انفرادی بوده و مورد مقایسه با دیگران قرار نگیرد اعتماد به نفس بالایی را از خود نشان میدهند (رحمتی،۱۳۸۰).
مسئله قابل تأمل دیگر این که تفسیر مردان از نتیج احتمالی امری قدری اغراق آمیز است ، در صورتی که عکس این مطلب در مورد زنان صدق میکند به زبان دیگر زنان در قیاس با مردان از اعتماد به نفس استواری برخوردار نیستند (از رحمتی،۱۳۸۰).
تفاوت در علایق و رغبت ها
نوع دوستی، توجه به دیگران صمیمت و ارتباط های حمایتی از خصوصیات زن هاست که تفاوت آشکاری با مردان دارند. آلپورت [۶۲] و ورنون[۶۳] در سال ۱۹۳۱ پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که علایق زیبایی شناختی، اجتماعی دینی زنها بیشتر از مردان است مردها بیشتر به جنبههای سیاسی و تئوری علاقه دارند و زن ها بیشتر به مسائل اخلاقی تمایل نشان میدهند زن ها با حرارت نسبت به بی عدالتی اعتراض میکنند و نسبت به آداب و رسوم اجتماعی و ضوابط اخلاقی تلفیق پذیرند پذیرش دیگران خصوصیت دیگری است که در جنس ماده نوع آدمی دیده می شود (گنجی، ۱۳۷۵).
دختران به معاشرت با دیگران و ایجاد روابط اجتماعی علاقه زیادی دارند حال آن که پسران خود را بیشتر به فعالیتهای بدنی از جمله بازی و دویدن و دنبال یکدیگر کردن یا هول دادن اسباب بازی ها و کشیدن آن ها مشغول میکند ، نکته قابل توجه درباره بیشتر این علایق آن است که مستقل از جامعه و فرهنگی است که کودکان در آن بزرگ میشوند (گنجی، ۱۳۷۵).
پرخاشگری
یکی از بر جسته ترین تفاوت های رفتاری جنسیتی مسئله پرخاشگری است. مطالعات نشان میدهد که جنس مذکر پرخاشگر تر از جنس مونث است (مکوبی[۶۴] و ژاکلین[۶۵])، این یافته شامل انواع رفتارهای پرخاشگرانه نیز می شود از جمله می توان به پرخاشگری کلامی اشاره کرد (رحمتی، ۱۳۸۰).
گرچه شواهد نشان میدهد که بسیاری از جنایت ها توسط مردان صورت گرفته است لیکن این امر شامل زنان نیز می شود مع الوصف بسیاری از پژوهش ها حاکی از این است که مردان رفتارهای خشونت آمیز تری را نسبت به زنان دارا میباشند (رحمتی،۱۳۸۰).