اکوسیستم های آبی ایران
تالاب ها
اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) در کنوانسیون بینالمللی تالابها که به کنوانسیون رامسر معروف است و اولین اجلاس آن در سال ۱۹۷۱ در رامسر تشکیل شد، تعریف زیر را برای تالاب ارائه نموده است: تالاب به مناطق مردابی، آب مانده اراضی سیاه خیس باتلاقی، برکه ها اعم از مصنوعی یا طبیعی، بطور دائم یا موقت دارای آب ساکن یا جاری، با مزه آب شیرین، شور و لب شور بوده و همچنین مناطق ساحلی دریاها که هنگام جذر، ارتفاع آب بیشتر از ۶ متر نباشد، تالاب گفته می شود [7]. تالابها، خاستگاه نهایی بسیاری از آبراههها، نهرها، رودخانه و سیلابها میباشند. تنوع زیستی، ژنتیکی و تنوع گونههایی که در تالاب زندگی میکنند از اهمیت بالایی برخوردار است. تالابها اگرچه وسعت چندانی نسبت به سایر محیطهای زیستی ندارند، ولی در عمل به خاطر داشتن شرایط خاص محیطی، ویژگیهای آب و خاک و پیچیدگیهای بومشناختی تنوع قابل ملاحظهای را به وجود میآورند. تالابها در جلوگیری از گسترش کویر نیز نقش بهسزایی دارند. بسیاری از تالابهای جهان در نقاطی واقع شدهاند که در واقع مرز بین دو محیط آبی و خشکی است. به طور مثال تالاب گاوخونی به عنوان تنها دریاچه آب شور دایمی در فلات مرکزی ایران و در دل کویر واقع شده و نقش موثری را در جلوگیری از گسترش کویر ایفا میکند. علاوه بر موارد ذکر شده تالابها در جلوگیری از فرسایش سواحل دریاها، تثبیت هوای منطقه از لحاظ مقدار بارندگی و دمای محیط، آموزش و تحقیق، تامین علوفه دام، مصارف کشاورزی، استخراج مواد معدنی مثل پتاسیم و فسفر، تصفیه هوای مناطق مجاور، بهرهبرداری و اشتغال مردم حاشیه تالاب، جلوگیری از فرسایش بادی نقاط همجوار، پرورش ماهی و … نیز نقش دارند [8]. پایداری روند تخریب تالابها وجه اشتراک تمام کشورهای جهان است. حجم عظیم تخریبهای گذشته و نابودیهایی که بعضاً هنوز هم به چشم میخورد، اوضاع نگرانکنندهای را در مورد وضعیت آینده تالابها فراهم کرده است. امروزه خطر نابودی تالابها و آلودگی آبهای ساحلی همانند بحران تخریب لایه ازن، نابودی جنگلها و انقراض بسیاری از گونههای جانوری و گیاهی به یکی دیگر از بحرانهای زیستمحیطی جهان تبدیل شده است. بر اساس اطلاعات منتشر شده از طرف کنوانسیون رامسر (۱۹۹۷) آمار تخریب و از بین رفتن تالابها در برخی از کشورهای جهان به این گونه است:
بر اساس اطلاعات موجود، در ایالات متحده آمریکا تقریباً ۵۰ % تالابهای طبیعی نابود شدهاند و تاثیر این نابودی در انواع زیستگاههای مهم مشهود است. برای مثال دشت غرقابی جنگلهای میسیسیپی تنها به چند درصد رسیده و تالابهای کالیفرنیا ۹۰ % کاهش یافته است. در بریتانیا ۶۰ % تالابها نابود شده و از سال ۱۹۳۰ تا کنون ۶ گونه گیاهی تالابی منقرض شدهاند. در سراسر اروپا تغییرات مشابهی در جریان است،۴۰ % تالابهای ساحلی از سال ۱۹۶۰ تاکنون نابود و ۷۰ درصد تالابهای پرتغال جهت کشت و زرع، خشک شدهاند. روند تخریب و نابودی تالابها در ایران نیز وضعیت بهتری از سایر کشورها ندارد. در ایران آمار دقیق و کاملی از وضعیت تخریب و دگرگونی تالابهای کشور از لحاظ پوشش گیاهی و نقشه رویشی آبزیان، پرندگان مهاجر و بومی، گونههای بومی و وحشی گیاهی و جانوری، وجود ندارد و تحقیقاتی که در این راستا انجام گرفته است، پراکنده و به صورت مقطعی بوده است. اما گزارش مقدماتی ارائه شده از وضعیت تالابهای جمهوری اسلامی ایران دلنگرانیهای درخور توجهی را از وضعیت آینده تالابهای کشور به وجود آورده است. میزان قابل ملاحظهای از تالابهای حوزه آبریز دریای خزر برای مقاصد کشاورزی، ساخت مسکن و جایگاه دفن زباله نابود شدهاند.
همچنین در حوزه آبریز خلیج فارس و دریای عمان بخش قابل ملاحظهای از تالابها طی جنگ تحمیلی و عوارض ناشی از آن آسیب دیده و البته جنگ خلیج فارس نیز بر آن بیتاثیر نبوده است. در حوزه آبریز هامون نیز علاوه بر جنگ طولانی مدت داخلی در کشور افغانستان که موجب بروز آثار سوء در تالابهای آن حوزه شده است، اعمال مدیریت نامناسب منطقهای از جمله تغییر مسیر، ایجاد تاسیسات جدید و وارد کردن گونههای غیر بومی، صدمات و خسارات قابل ملاحظهای را به دنبال داشته است. نابودی تالاب کمجان و تبدیل اراضی آن به زمینهای کشاورزی، پس از مدتی موجب غیرقابل استفاده شدن اراضی کشاورزی مذکور شده است.